کلمه جو
صفحه اصلی

slippy


معنی : دشوار، بی ثبات، لیز، لغزنده، لغزان
معانی دیگر : (انگلیس - عامیانه)، زبل، زرنگ

انگلیسی به فارسی

slippery =


لغزنده، بی ثبات، لغزان، لیز، دشوار


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) slippery; causing or tending to cause slipping; smooth, tending to slip; tending to escape; unstable or delicate; shifty, cunning
a slippy surface is smooth, wet, or greasy and therefore difficult for you to walk on without sliding.

مترادف و متضاد

دشوار (صفت)
hard, difficult, uphill, knotted, sore, laborious, tough, sticky, formidable, arduous, onerous, strait, intolerable, slippery, slippy, inexplicit, insupportable, inexplicable, nerve-racking, spinose, spiny

بی ثبات (صفت)
fickle, variable, shifty, unstable, shifting, mutable, instable, impermanent, slippery, slippy, inconstant, wonky

لیز (صفت)
slick, glib, lubricious, slippery, slippy, slithery, saponaceous, slimy

لغزنده (صفت)
slippery, slippy, slithery, lubricous, rattletrap

لغزان (صفت)
slippery, slippy, tumble-down

جملات نمونه

1. Be slippy about it!
[ترجمه ترگمان]مواظب باش!
[ترجمه گوگل]در مورد آن تردید کنید!

2. In places the towpath was slippy with mud and Henry pedalled precariously, dodging the puddles.
[ترجمه ترگمان]در بعضی جاها، towpath با گل و لای پوشیده شده بود و هنری با حالتی نامطمئن از چاله های آب بیرون می زد
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر، دوچرخه سواری با گلدان کمرنگ شده بود و هنری به سختی پدالده بود و از گودال بیرون زد

3. They were slippy from the soapy water and his eyes were full of tears.
[ترجمه ترگمان]از آب صابون بیرون زده بود و چشمانش پر از اشک بود
[ترجمه گوگل]آنها از آب صابون لغزنده بودند و چشمانش پر از اشک بود

4. They lay entangled, breath slowing down, slippy limbs entwined.
[ترجمه ترگمان]گیر افتاده و نفس در سینه حبس شده و دست و پای خود را به هم پیچیده بودند
[ترجمه گوگل]آنها چسبیده اند، نفس کم می کند، اندام های کمرنگ پیوست می شوند

5. Drive carefully; the road's slippy.
[ترجمه ترگمان]با احتیاط حرکت کن، جاده slippy است
[ترجمه گوگل]رانندگی با دقت؛ جاده کمرنگ است

6. To give me back my slippy dips .
[ترجمه ترگمان] که slippy رو به من پس بدی
[ترجمه گوگل]برای من به عقب برگردید

7. And actually being the scorned woman Is a slippy slope. B, college is about to start. What happens when one day you don't get there in time, And he actually kisses someone else, or worse?
[ترجمه ترگمان]و در واقع آن زن مورد تحقیر یک شیب slippy است ب)کالج در شرف آغاز است چه اتفاقی می افتد وقتی که یک روز به آن رسیدید، و واقعا کس دیگری را می بوسد، یا بدتر می شود؟
[ترجمه گوگل]و در واقع زن پریشانی است که شیب تند است ب کالج شروع به کار کرده است چه اتفاقی می افتد زمانی که یک روز شما در آن زمان به آنجا نمی رسید و در واقع شخص دیگری را دوست دارد یا بدتر؟

8. The floors are very slippy and you will have a few whoaaa moments when you have wet feet.
[ترجمه ترگمان]طبقات بسیار slippy هستند و شما چند دقیقه وقت دارید که پاهای خود را مرطوب کنید
[ترجمه گوگل]کف ها بسیار پائین می آیند و هنگامی که پاهای مرطوب دارید چند لحظه صبر کنید

9. The streets are still slippy from the rain.
[ترجمه ترگمان]خیابان ها هنوز از باران slippy
[ترجمه گوگل]خیابان ها هنوز از باران کم است

10. It's very slippy when go outside the door in the winter in the Antarctic.
[ترجمه ترگمان]وقتی که در زمستان در قطب جنوب به سمت در می روید هوا خیلی سرد است
[ترجمه گوگل]هنگامی که در زمستان در قطب جنوب بیرون می آید خیلی ناچیز است

11. I got to walk careful cos the pavements are so slippy.
[ترجمه ترگمان]باید احتیاط کنم، چون سنگفرش ها خیلی slippy
[ترجمه گوگل]من باید مراقب باشم، پیاده رو خیلی تند است

12. Waiter, get this gentleman a glass of port, and look slippy.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت، این آقا را بگیرید یک لیوان شراب بیاورید و به آن نگاه کنید
[ترجمه گوگل]خدمتکار، این نجیب زاده یک لیوان بندر را دریافت کنید و نگاه کنید

13. We have to take care up ahead; the rain will have made the steps really slippy.
[ترجمه ترگمان]ما باید مواظب باشیم، باران باعث شد که از پله ها بالا برویم
[ترجمه گوگل]ما باید مراقب باشیم؛ باران این مراحل را واقعا باریک ساخته است

14. The crush at many of the pavilions, coupled with the slippy pavements on the site in the rain, also left 500 people needing medical attention in the trial week.
[ترجمه ترگمان]درهم شکستن بسیاری از غرفه ها، همراه با پیاده روهای slippy بر روی سایت در باران، ۵۰۰ نفر را که نیاز به توجه پزشکی در هفته محاکمه دارند، ترک کرد
[ترجمه گوگل]تقریبا در بسیاری از سالن ها، همراه با پیاده روهای خفیف در محل در باران، 500 نفر نیز در هفته محاکمه به پزشکی نیاز داشتند


کلمات دیگر: