چنانکه مقصودرابرساند، باافاده معنی یامقصود، باحالت
expressively
چنانکه مقصودرابرساند، باافاده معنی یامقصود، باحالت
انگلیسی به انگلیسی
• demonstratively, dramatically, eloquently, articulately
جملات نمونه
1. He reads his poems very expressively.
[ترجمه ترگمان]شعرهای خودش را خیلی صریح می خواند
[ترجمه گوگل]او اشعار خود را بسیار بیان می کند
[ترجمه گوگل]او اشعار خود را بسیار بیان می کند
2. She danced the part of Giselle very expressively.
[ترجمه ترگمان]از ژیزل با حالتی بسیار خاص می رقصید
[ترجمه گوگل]او بخشی از گیزل را به روشنی بیان کرد
[ترجمه گوگل]او بخشی از گیزل را به روشنی بیان کرد
3. He raised his eyebrows expressively.
[ترجمه ترگمان]ابروهایش را بالا برد
[ترجمه گوگل]او ابروها را به روشنی بیان کرد
[ترجمه گوگل]او ابروها را به روشنی بیان کرد
4. He moved his hands expressively.
[ترجمه سمیرا] او دستش را به طور واضح تکان داد
[ترجمه ترگمان]بعد دستش را تکان داد[ترجمه گوگل]دستانش را به روشنی نقل مکان کرد
5. She shrugs expressively and takes a sip of her latte.
[ترجمه ترگمان]او با حالت خاصی شانه بالا می اندازد و جرعه ای از قهوه اش را نوشید
[ترجمه گوگل]او به طور واضح واژگون می کند و یک لپ تاپ او را می گیرد
[ترجمه گوگل]او به طور واضح واژگون می کند و یک لپ تاپ او را می گیرد
6. He also wants to enwrap himself, but expressively in white pillows with lots of written phrases on them.
[ترجمه ترگمان]او همچنین می خواهد خود را فریب دهد، اما با بالش های سفید با کلی جمله های کتبی روی آن ها
[ترجمه گوگل]او همچنین می خواهد خود را از بین ببرد، اما به طور واضح در بالش های سفید با تعداد زیادی عبارات نوشته شده بر روی آنها
[ترجمه گوگل]او همچنین می خواهد خود را از بین ببرد، اما به طور واضح در بالش های سفید با تعداد زیادی عبارات نوشته شده بر روی آنها
7. Corleone gestured expressively, submissively, with his hands. " That is all I want. "
[ترجمه ترگمان]Corleone با حالتی پرمعنی، مطیعانه با دست اشاره کرد و گفت: \" این تنها چیزی است که من می خواهم \"
[ترجمه گوگل]کورلئون به طور واضح و با شکوه با دستانش حرکت کرد 'این همه من می خواهم '
[ترجمه گوگل]کورلئون به طور واضح و با شکوه با دستانش حرکت کرد 'این همه من می خواهم '
8. He raised his hands expressively.
[ترجمه ترگمان]دستش را بالا برد
[ترجمه گوگل]او دستانش را ابراز کرد
[ترجمه گوگل]او دستانش را ابراز کرد
9. She gave the order to the waiter, using her hands very expressively.
[ترجمه ترگمان]به پیشخدمت دستور داد که دستش را کاملا با حالتی بیان کند
[ترجمه گوگل]او دستور داد به خدمتگزار، با استفاده از دستانش به روشنی بیان کرد
[ترجمه گوگل]او دستور داد به خدمتگزار، با استفاده از دستانش به روشنی بیان کرد
پیشنهاد کاربران
آشکارا، به وضوح
به طور گویا
کلمات دیگر: