1. Under the Assyrians, celestial observation reached the point where a true science of astronomy could arise for the first time.
[ترجمه ترگمان]در آشوریان، مشاهده آسمانی به نقطه ای رسید که در آن علم واقعی ستاره شناسی برای اولین بار بوجود آمد
[ترجمه گوگل]تحت آشوری ها، مشاهدات آسمانی به نقطه ای رسید که علم واقعی نجوم را برای اولین بار بوجود می آورد
2. Assyrian cavalry were armed with either a bow or a spear ( usually handled overarm ).
[ترجمه ترگمان]سواره نظام آشوری با کمان یا نیزه مسلح شده (معمولا overarm)
[ترجمه گوگل]سواره نظام Assyrian مسلح بود یا با تعظیم و یا یک صخره (معمولا دستگیره)
3. Secondly, land privatization influenced the military strength ofthe Assyrian Empire.
[ترجمه ترگمان]دوم، خصوصی سازی ارضی بر قدرت نظامی امپراتوری آشوری تاثیر گذاشته است
[ترجمه گوگل]دوم، خصوصی سازی زمین بر قدرت نظامی امپراتوری آشوری تأثیر گذاشت
4. Firstly, land privatization affected the finances of the Assyrian Empire.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، خصوصی سازی زمین بر امور مالی امپراتوری آشوری قرار دارد
[ترجمه گوگل]اولا، خصوصی سازی در زمین امور مالی امپراتوری آشور را تحت تأثیر قرار داد
5. The brand of Aramaic that Assyrians spoke was, and is, heavily infused with Akkadian words, so much so that scholars refer to it as Assyrian Aramaic . ?
[ترجمه ترگمان]زبان آرامی که آشوریان صحبت کرده بودند و به شدت با کلمات Akkadian دمیده شده است، به طوری که اندیشمندان به آن به عنوان آرامی آشوری اشاره می کنند ؟
[ترجمه گوگل]مارک آرمیآریایی که آشوریان صحبت میکرد، به شدت با واژههای اکدایی نوشته شده بود، به طوری که دانشمندان به آن به عنوان آریایی آشوری اشاره کردند ؟
6. But this great Assyrian Christian civilization would come to an end in 1300 A . D.
[ترجمه ترگمان]اما این تمدن مسیحی آشوری در سال ۱۳۰۰ به پایان خواهد رسید د
[ترجمه گوگل]اما این تمدن مسیحی بزرگ مسیحی در سال 1300 میلادی پایان می یابد د
7. Ho ! Assyrian, the rod of my wrath, the instrument of my punishment!
[ترجمه ترگمان]! هو Assyrian، the خشم من، آلت مجازات من!
[ترجمه گوگل]هو! آشور، میله خشم من، ابزار مجازات من!
8. After Sumerian, Akkadian, Babylonian, Assyrian domination of the turns, the number of gods, as in other parts of the human rare.
[ترجمه ترگمان]بعد از سومری، Akkadian، بابلی، آشوری در turns، تعداد خدایان مثل سایر قسمت های بشری نادر است
[ترجمه گوگل]پس از Sumerian، Akkadian، Babylonian، سلطهی آشوریان از نوبتها، تعداد خدایان، همانطور که در سایر قسمتهای انسان نادر است
9. The Assyrian empire collapsed in 612 B. C.
[ترجمه ترگمان]امپراتوری آشوری در ۶۱۲ B سقوط کرد ج
[ترجمه گوگل]امپراطوری آشوری در 612 درجه سانتیگراد فرو ریخت
10. Besides Ashur, the other three royal Assyrian cities were Calah (Nimrud), Khorsabad, and Nineveh.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آشور، سه شهر باستانی آشوری، Calah (Nimrud)، Khorsabad و نینوا نیز وجود دارند
[ترجمه گوگل]علاوه بر عاشور، سه شهر دیگر شهر آسوری نیز عبارتند از کلاه (نیمرود)، خورشیدabad و نینوا
11. Egypt, relieved for a time from Assyrian pressure, entered upon a phase of revival.
[ترجمه ترگمان]مصر که از فشار آشوری خلاص شده بود وارد مرحله احیای شد
[ترجمه گوگل]مصر، برای مدت زمانی که از فشار آشور رهایی یافت، وارد فاز احیا شد
12. Assyrian warriors curled their long beards with scented oils.
[ترجمه ترگمان]جنگجویان Assyrian ریش بلند خود را با روغن معطر جمع کردند
[ترجمه گوگل]جنگجویان آشور ریش های بلند خود را با روغن های معطر ریختند
13. His reign, defeated the rival Assyrian Urartu, Syria conquered the entire region, the annexation of Babylon.
[ترجمه ترگمان]حکومت او، the Assyrian را شکست داد، سوریه تمام منطقه، الحاق بابل را فتح کرد
[ترجمه گوگل]حکومت او، رقیب اسیر یوراتو را شکست داد، سوریه کل منطقه را، انحصار بابل، فتح کرد
14. In the subsequent overthrow of the Assyrian empire, the Babylonians saw another example of divine vengeance.
[ترجمه ترگمان]در سقوط متعاقب امپراتوری آشوری، بابلی ها یک نمونه دیگر از انتقام الاهی را می دیدند
[ترجمه گوگل]در سرنگونی بعدی امپراتوری آشوری، بابلی ها شاهد دیگری از انتقام الهی بودند
15. Judah was facing the brutal and fearless Assyrian power.
[ترجمه ترگمان]یهودا از قدرت brutal و بی باک Assyrian رو به رو بود
[ترجمه گوگل]یهودا با قدرت آشوریان وحشیانه و بی سر و ته مواجه شد