1. His ears are attuned to the noise of a big city.
[ترجمه ترگمان]گوش هایش با سرو صدای یک شهر بزرگ هماهنگ است
[ترجمه گوگل]گوش او با سر و صدا یک شهر بزرگ سازگار است
2. He seemed unusually attuned to people's feelings.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به احساسات مردم عادت می کند
[ترجمه گوگل]او به طرز غیرعادی به احساسات مردم پیوست
3. A good nurse has to be attuned to the needs of his or her patients.
[ترجمه ترگمان]یک پرستار خوب باید با نیازهای بیماران خود هماهنگ باشد
[ترجمه گوگل]یک پرستار خوب باید با نیازهای بیماران خود سازگار باشد
4. an industry that is not attuned to the demands of the market.
[ترجمه پوریا] صنعتی که با خواسته های بازار سازگار نیست
[ترجمه ترگمان]صنعتی که با خواسته های بازار هماهنگ نیست
[ترجمه گوگل]یک صنعت که با خواسته های بازار سازگار نیست
5. Her ears are sharply attuned to her baby's cry.
[ترجمه ترگمان]گوش هایش را تیز کرده بود که گریه بچه را در بیاورد
[ترجمه گوگل]گوش او به شدت به گریه کودک خود سازگار است
6. She has attuned herself to living in the quiet country.
[ترجمه پوریا] او خودش را با زندگی در روستای آرام سازگار کرده است
[ترجمه ترگمان]او خود را با این زندگی آرام که در این کشور آرام زندگی می کند، خوش کرده است
[ترجمه گوگل]او خودش را به زندگی در کشور آرام وابسته کرده است
7. Their ears were still attuned to the sounds of the London suburb.
[ترجمه ترگمان]گوششان هنوز با صداهای حومه لندن هماهنگ بود
[ترجمه گوگل]گوش هایشان هنوز به صداهای حومه لندن وابسته بودند
8. We are attuned to new ways of thinking.
[ترجمه ترگمان]ما با روش های جدید تفکر هماهنگ هستیم
[ترجمه گوگل]ما با روشهای جدید تفکر سازگار هستیم
9. We/Our ears are becoming attuned to the noise of the new factory nearby.
[ترجمه پوریا] گوشهایمان با صدای کارخانه جدید اطراف سازگار شده ( عادت کرده )
[ترجمه ترگمان]ما \/ گوش هایمان در حال هماهنگ شدن با صدای یک کارخانه جدید در نزدیکی آن هستیم
[ترجمه گوگل]ما / گوش ما در حال تبدیل شدن به نویز کارخانه جدید در نزدیکی است
10. British companies still aren't really attuned to the needs of the Japanese market.
[ترجمه ترگمان]شرکت های انگلیسی هنوز واقعا با نیازهای بازار ژاپن هماهنگ نیستند
[ترجمه گوگل]شرکت های بریتانیا هنوز به نیازهای بازار ژاپن وابسته نیستند
11. A mother's ears are attuned to even the slightest variation in her baby's breathing.
[ترجمه ترگمان]گوش های یک مادر حتی کوچک ترین تغییر در تنفس کودک خود را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]گوشهای مادران حتی کوچکترین تنوع در تنفس کودک خود را نیز در بر میگیرد
12. She wasn't yet attuned to her baby's needs.
[ترجمه ترگمان]او هنوز با نیازهای بچه اش آشنا نبود
[ترجمه گوگل]او هنوز به نیازهای کودکش وابسته نبود
13. But we try to be attuned to modern artifacts and what active players are doing, too.
[ترجمه ترگمان]اما ما سعی می کنیم با آثار مدرن و آنچه که بازیکنان فعال در حال انجام آن هستند، هماهنگ باشیم
[ترجمه گوگل]اما ما سعی می کنیم با مصنوعات مدرن هماهنگ شویم و بازیکنان فعال نیز این کار را انجام دهند
14. Having become attuned to them, I now hear them everywhere, every day.
[ترجمه ترگمان]حالا که با آن ها آشنا شده ام، همه جا، هر روز آن ها را می شنوم
[ترجمه گوگل]در حالیکه به آنها وابسته شدم، هر روز آنها را در همه جا می شنوم
15. I became attuned to the high-toned squeaking of shrews, which appeared to be engaged in conflict.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند جیغ مانندی که به نظر می رسید درگیر جنگ باشد، هماهنگ شدم
[ترجمه گوگل]من به شدت تنبیه سوزش shrews، که ظاهرا درگیر درگیری بود، متصل شد