کلمه جو
صفحه اصلی

trimmed

انگلیسی به انگلیسی

• pruned, clipped, cut; decorated, ornamented
if a dress is trimmed with a particular material or ornament, the material or ornament has been added to it in order to make it look more attractive.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پیراسته
[ریاضیات] پیراسته
[آمار] پیراسته

جملات نمونه

1. a blouse trimmed with lace ruffle
بلوز که حاشیه ی آن دارای توری چین دار است

2. the butcher trimmed the fat off the meat
قصاب چربی (یا پیه) گوشت را برید.

3. your hair is too long, have it trimmed
موی تو خیلی بلند است،بده آن را کوتاه کنند.

4. mitra used to be fat but she has trimmed down considerably
میترا چاق بود ولی وزن خود را خیلی کم کرده است.

5. The uniform was trimmed with gold braid.
[ترجمه ترگمان]اونیفورم آراسته به braid طلایی بود
[ترجمه گوگل]یکنواخت با طناب طلایی بریده شد

6. Her skirt was trimmed with lace.
[ترجمه ترگمان]دامنش با توری آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]دامن او با توری تزیین شده بود

7. The training budget had been trimmed by £10 000.
[ترجمه ترگمان]بودجه آموزشی به میزان ۱۰ هزار پوند اصلاح شده بود
[ترجمه گوگل]بودجه آموزشی با 10 هزار پوند کاهش یافت

8. Her dress was trimmed with ostrich feathers.
[ترجمه ترگمان]لباسش با پره ای شترمرغ آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]لباس او با پرهای شترمرغ کمرنگ شده بود

9. She trimmed the loose threads from her skirt.
[ترجمه ترگمان]نخ های شل دامنش را مرتب کرده بود
[ترجمه گوگل]او موضوع های سست از دامن او را بریده بود

10. I trimmed two centimetres off the hem of the skirt.
[ترجمه ترگمان]من دو سانتی متر مربع زیر دامنش را اصلاح کردم
[ترجمه گوگل]من دو سانتی متر را از زیر دامن برداشتم

11. I have my hair trimmed every six weeks.
[ترجمه ترگمان]من هر شش هفته موهام رو اصلاح می کنم
[ترجمه گوگل]موهایم را هر شش هفته کاهش دادم

12. The logs are trimmed and then floated down the river.
[ترجمه ترگمان]چوب ها درست کردن و بعد روی رودخانه شناور شدند
[ترجمه گوگل]سیاههها بریده شده و سپس به رودخانه فرو می ریزند

13. By a combination of diet and exercise he's trimmed down from 90 kilos to 70.
[ترجمه ترگمان]با ترکیبی از رژیم غذایی و ورزش از ۹۰ کیلوگرم به ۷۰ کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]با ترکیبی از رژیم غذایی و ورزش او از 90 کیلو تا 70 کاهش یافته است

14. Most airlines have trimmed back their operations.
[ترجمه ترگمان]اکثر خطوط هوایی عملیات خود را اصلاح کرده اند
[ترجمه گوگل]اکثر خطوط هواپیمایی عملیات خود را کاهش داده اند

پیشنهاد کاربران

تزیین شده ، آراسته شده ، ساخته شده

کوتاه کردن ( برا ناخن )

تراشه برداری شده

مرتب کردن

هرس کردن ( برای درخت )

Trimmed hair یعنی موی مرتب و کوتاه شده و به خوبی اصلاح شده


کلمات دیگر: