کلمه جو
صفحه اصلی

adjure


معنی : سوگند خوردن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن
معانی دیگر : (با سوگند یا تهدید و غیره) امر کردن، مقرر داشتن، دستور دادن، سوگند دادن، به اصرار تقاضا کردن از

انگلیسی به فارسی

سوگند دادن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن(از)


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: adjures, adjuring, adjured
مشتقات: adjuration (n.), adjurer (adjuror) (n.)
(1) تعریف: to command or bind as by oath.
مشابه: pledge

- The judge adjured the witness to answer fully and truthfully.
[ترجمه ترگمان] قاضی این شاهد را به طور کامل و صادقانه پاسخ داد
[ترجمه گوگل] قاضی شهادت را به طور کامل و صادقانه پاسخ داد

(2) تعریف: to earnestly request of or appeal to.
مشابه: appeal, beg, beseech, entreat, pray, request, supplicate

- He adjured the queen to speak to the king on his behalf.
[ترجمه ترگمان] او به ملکه گفته بود که از طرف او با شاه صحبت کند
[ترجمه گوگل] او ملکه را به سخنان پادشاه از طرف او دعوت کرد

• beg, entreat, appeal; charge or command earnestly and solemnly

دیکشنری تخصصی

[حقوق] سوگند دادن، تحلیف، دستور دادن، ترغیب کردن

مترادف و متضاد

سوگند خوردن (فعل)
swear, adjure, oath, vow

قسم دادن (فعل)
swear, adjure

لابه کردن (فعل)
adjure, plead, entreat

تقاضا کردن (فعل)
adjure, request, demand, beseech, bone, put in, solicit, sue, cry off

به اصرار تقاضا کردن (فعل)
adjure

command


Synonyms: beseech, charge, entreat, implore, obligate, order, require, supplicate


جملات نمونه

1. I adjure you to tell the truth before this court.
[ترجمه ترگمان]استدعا می کنم که قبل از این دادگاه حقیقت را به من بگویید
[ترجمه گوگل]من شما را به حقیقت در برابر این دادگاه دعوت می کنم

2. She adjured him to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]او را صدا کرد تا حقیقت را بگوید
[ترجمه گوگل]او به او حقیقت داد

3. Gwen adjured him to be truthful.
[ترجمه ترگمان]Gwen به او قول داد که صادق باشد
[ترجمه گوگل]گوئن به او احترام می گذارد

4. I adjure you to spare him.
[ترجمه ترگمان]استدعا می کنم که او را عفو کنید
[ترجمه گوگل]من به شما احترام میگذارم که او را نجات دهید

5. I adjure you to speak the truth.
[ترجمه ترگمان]استدعا می کنم که حقیقت را بگویید
[ترجمه گوگل]من به شما حقیقت را می گویم

6. He adjured them to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]به آن ها گفت که حقیقت را بگویند
[ترجمه گوگل]او به آنها حقیقت داد

7. The judge adjured him to answer truthfully.
[ترجمه ترگمان]قاضی به او گفت که صادقانه جوابش را بدهد
[ترجمه گوگل]قاضی او را به درستی پاسخ داد

8. Thus adjured, Hector jumped off the bed with a short bark and trotted out of the room.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، \"هکتور\"، \"هکتور\" با پارس کوتاهی از تخت پایین پرید و از اتاق خارج شد
[ترجمه گوگل]بنابراین، هکتور با تکان خوردن از یک تخت کوتاه و از اتاق خارج شد

9. I adjure you by the Lord that this letter be read to all the brothers.
[ترجمه ترگمان]من شما را به خدا قسم می دهم که این نامه برای همه برادرها خوانده خواهد شد
[ترجمه گوگل]من خداوند را می پذیرم که این نامه به همه برادران خوانده می شود

10. I adjure you as you value my friendship.
[ترجمه ترگمان]من شما را به شما سوگند می دهم که دوستی من ارزش دوستی دارد
[ترجمه گوگل]من دوستت دارم دوستت دارم را دوست دارم

11. I adjure you to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]استدعا می کنم که حقیقت را بگویید
[ترجمه گوگل]من به شما حقیقت می گویم

12. I adjure thee by God, that thou torment me not.
[ترجمه ترگمان]تو را به خدا قسم می دهم که مرا عذاب بدهی
[ترجمه گوگل]من تو را با خدا تسبیح نمی کنم، که تو مرا عذاب ندادی

13. I adjure you by the Lord to have this letter read to all the brethren.
[ترجمه ترگمان]من شما را به خدا قسم می دهم که این نامه را به همه برادران برسانید
[ترجمه گوگل]من خداوند را می پذیرم تا این نامه را به همه برادران بخواند

14. Which to adjure to help it is good to reply?
[ترجمه ترگمان]که التماس کردن برای کمک به آن، برای جواب دادن خوب است؟
[ترجمه گوگل]کدام یک برای کمک به آن خوب است پاسخ دهید؟

The teacher adjured the student to be late no more.

معلم به شاگرد تکلیف کرد که دیگر دیر نیاید.



کلمات دیگر: