کلمه جو
صفحه اصلی

slicing


معنی : برش، قاچ زنی
معانی دیگر : قاچ کردن

انگلیسی به فارسی

برش، قاچ کردن


برش، قاچ زنی


انگلیسی به انگلیسی

• act of cutting into broad thin pieces; act of cutting across or cutting into

دیکشنری تخصصی

[آمار] ورقه ورقه کردن

مترادف و متضاد

برش (اسم)
cut, cutting, abscission, incision, section, slice, dissection, mammock, borsch, borscht, broach, slash, clip, concision, scissoring, truncation, slicing, hack, excision, resection, snip, snipping

قاچ زنی (اسم)
slicing

جملات نمونه

1. He worked fast, cutting and slicing the turf neatly, heaving the sod to one side.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت کار می کرد و چمن را صاف می کرد و چمن را به یک طرف می کشید
[ترجمه گوگل]او سریع کار کرد، به طور منظم برش را بریده و بریده بریده، و از یک طرف آن را به زمین می ریزد

2. He began slicing the pie up.
[ترجمه ترگمان]شروع کرد به بریدن پای
[ترجمه گوگل]او شروع به خرد کردن قطعات کرد

3. It's a machine for slicing bread.
[ترجمه ترگمان]این یه دستگاهه که نون رو پاره کرده
[ترجمه گوگل]این ماشین برای برش نان است

4. The boat was slicing through the sparkling waves.
[ترجمه ترگمان]قایق در میان امواج درخشان فرو می رفت
[ترجمه گوگل]قایق از طریق امواج درخشان برش خورده بود

5. Amit won the race, slicing three seconds off his previous best time.
[ترجمه ترگمان]آمیت برنده مسابقه شد، slicing سه ثانیه قبل از بهترین زمان قبلی اش
[ترجمه گوگل]عیمت مسابقه را به ثمر رساند، سه ثانیه از سهم گذشته خود گذشت

6. Mter slicing the cake for the cameramen, he will step to the microphones for his usual birthday observations.
[ترجمه ترگمان]mter کیک را برای فیلم بردارها خرد می کند، او به میکروفن برای مشاهدات معمولی سالگیش پا می گذارد
[ترجمه گوگل]او برای ساختن کیک برای کارگردان به کار میرود، او برای مشاهدات معمول روز تولد خود به میکروفون میرود

7. We were up on the interstate again, slicing through the Louisiana countryside.
[ترجمه ترگمان]ما یه بار دیگه تو مرز بودیم، رفته بودیم منطقه \"لوئیزیانا\" رو پاره کنیم
[ترجمه گوگل]ما دوباره در میان ایالت بودیم، از طریق حومه لوئیزیانا ریختیم

8. Yet at the last moment the sword swerved, slicing her ear and cheek.
[ترجمه ترگمان]اما در آخرین لحظه شمشیر تغییر کرد و گوشش و گونه او را پاره کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، در آخرین لحظه، شمشیر چرخید و صدای او و گونه را قطع کرد

9. You are slicing the lemon in half.
[ترجمه ترگمان] تو نصف رو پاره می کنی
[ترجمه گوگل]شما لیمو نصف می کنید

10. Prepare the fruits by peeling, coring and slicing.
[ترجمه ترگمان]میوه ها را با پوست کندن، مغزه گیری و slicing آماده کنید
[ترجمه گوگل]میوه ها را با لایه برداری، برنج و برش آماده کنید

11. He recognized each draught of icy air slicing through cracks in doors made invisible by crowding shadows.
[ترجمه ترگمان]او هر جرعه هوای یخ زده را که از شکاف های درها در تاریکی فرورفته بود، تشخیص داد
[ترجمه گوگل]او هر پیش نویس هواپیما یخ زده را از طریق شکاف در درهای ساخته شده نامرئی با سایه های فشرده تشخیص داد

12. Mike was slicing his fork through a tall stack of pancakes covered with pretty syrup.
[ترجمه ترگمان]مایک داشت چنگالش را از میان توده ای از pancakes که پوشیده از شیره زیبا بود پاره می کرد
[ترجمه گوگل]مایک چنگال خود را از طریق یک پشته بلند از پنکیک پوشیدنی با شربت تقسیم کرد

13. In my dream, I am slicing a cake with Mary Wollstonecraft.
[ترجمه ترگمان]در خواب، دارم یک کیک را با ماری Wollstonecraft می شکنم
[ترجمه گوگل]در رویای من، من یک کیک با مری وولستون کرافت ریختم

14. I am left with his friend, who is slicing tomatoes.
[ترجمه ترگمان]دوست او، که tomatoes را برش می دهد، ترکش می کنم
[ترجمه گوگل]من با دوستم که است گوجه فرنگی را برش می دهم باقی مانده ام

15. Mostly chopping and cutting, slicing and dicing.
[ترجمه ترگمان]بیشتر خرد کردن و بریدن، بریدن و چهار گوش کردن
[ترجمه گوگل]به طور عمده برش و برش، برش و داس

پیشنهاد کاربران

برش زنی


کلمات دیگر: