کلمه جو
صفحه اصلی

sociology


معنی : جامعه شناسی، انسگان شناسی
معانی دیگر : هامه شناسی

انگلیسی به فارسی

جامعه شناسی، انسگان شناسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: sociologist (n.)
• : تعریف: the scientific study of human society, esp. its origins, development, organization, and behavioral patterns.

• study of the structure and development of human society
sociology is the study of human societies.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] جامعه شناسی
[آمار] جامعه شناسی

مترادف و متضاد

جامعه شناسی (اسم)
sociology

انسگان شناسی (اسم)
sociology

جملات نمونه

1. I'll be teaching history and sociology next term.
[ترجمه ترگمان]من در دوره بعدی تدریس تاریخ و جامعه شناسی می کنم
[ترجمه گوگل]من دوره تاریخ و جامعه شناسی را در دوره بعدی آموزش خواهم داد

2. She has a degree in sociology and politics.
[ترجمه ترگمان]او مدرک جامعه شناسی و سیاست دارد
[ترجمه گوگل]او دارای مدرک در جامعه شناسی و سیاست است

3. The book introduces the key ideas of sociology.
[ترجمه ترگمان]کتاب ایده های کلیدی جامعه شناسی را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب ایده های کلیدی جامعه شناسی را معرفی می کند

4. He specializes in the sociology of education/law/the family.
[ترجمه ترگمان]او در جامعه شناسی تحصیل \/ قانون \/ خانواده تخصص دارد
[ترجمه گوگل]او در جامعه شناسی آموزش و پرورش / قانون / خانواده متخصص است

5. He did his postgraduate work in Sociology.
[ترجمه ترگمان]او در رشته جامعه شناسی کار خود را انجام داد
[ترجمه گوگل]او کارشناسی ارشد خود را در جامعه شناسی انجام داد

6. The study of sociology overlaps with the study of economics.
[ترجمه ترگمان]مطالعه جامعه شناسی با مطالعه اقتصاد همپوشانی دارد
[ترجمه گوگل]مطالعه جامعه شناسی با مطالعه اقتصاد همپوشانی دارد

7. When did sociology emerge as a distinct discipline?
[ترجمه ترگمان]زمانی که جامعه شناسی به عنوان یک رشته متمایز مطرح می شود؟
[ترجمه گوگل]وقتی جامعه شناسی به عنوان یک رشته متمایز ظاهر شد؟

8. He has been appointed to the chair of sociology at Southampton University.
[ترجمه ترگمان]او به ریاست sociology جامعه شناسی در دانشگاه Southampton منصوب شده است
[ترجمه گوگل]او به ریاست جامعه شناسی در دانشگاه ساوتهمپتون منصوب شده است

9. In this experiment in controlled sociology, various sample populations had been assured that the human race had made contact with extraterrestrials.
[ترجمه ترگمان]در این آزمایش در جامعه شناسی کنترل شده، جمعیت نمونه مختلف اطمینان داده شد که نژاد بشر تماسی با extraterrestrials برقرار کرده است
[ترجمه گوگل]در این آزمایش در جامعه شناسی کنترل شده، جمعیت های مختلف جمعیت اطمینان داشتند که نژاد بشر با خارجی ها ارتباط داشته است

10. The position of women as subjects in sociology may give a distorted impression of social reality.
[ترجمه ترگمان]موقعیت زنان به عنوان سوژه در جامعه شناسی ممکن است اثر تحریف شده از واقعیت اجتماعی به همراه داشته باشد
[ترجمه گوگل]موقعیت زنان به عنوان سوژه ها در جامعه شناسی می تواند تصور تحریف شده از واقعیت اجتماعی را به وجود آورد

11. Therefore the function of an affirmative sociology would be to sensitize people to the social order.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تابع یک جامعه شناسی مثبت، افراد را به نظم اجتماعی سوق می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین عملکرد یک جامعه شناسی مثبت می تواند مردم را به نظم اجتماعی حساس سازد

12. Sociology in the final analysis existed to provide a theoretical basis for socialism and secular education which were its practice.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناسی در آخرین تحلیل وجود داشت که اساس نظری سوسیالیسم و آموزش سکولار را فراهم آورد
[ترجمه گوگل]جامعه شناسی در تحلیل نهایی برای ارائه مبانی نظری برای سوسیالیسم و ​​آموزش سکولار که عمل آن بود

13. A simple answer would be to establish a sociology / psychology / philosophy core for all pupils.
[ترجمه ترگمان]یک پاسخ ساده ایجاد یک هسته جامعه شناسی \/ روانشناسی \/ فلسفه برای همه دانش آموزان خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک پاسخ ساده برای ایجاد یک جامعه شناسی / روانشناسی / فلسفه هسته برای همه دانش آموزان است

14. Sociology was to study social systems, psychology studied personality systems, and anthropology was to concentrate on cultural systems.
[ترجمه ترگمان]جامعه شناسی به مطالعه سیستم های اجتماعی، روانشناسی و سیستم های شخصیت می پرداخت و انسان شناسی صرف تمرکز بر روی سیستم های فرهنگی شد
[ترجمه گوگل]جامعه شناسی مطالعه سیستم های اجتماعی بود، روانشناسی سیستم های شخصیت را مورد بررسی قرار داد و انسان شناسی به سیستم های فرهنگی متمرکز بود

15. She had taken a polytechnic catch-all sociology course before briefly working in a local authority social services department.
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه به طور خلاصه در یک اداره خدمات اجتماعی محلی کار کند، یک catch پلی تکنیک گرفته بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به طور خلاصه در یک اداره خدمات اجتماعی مجتمع محلی کار کند، دوره ی جامعه شناسی همه ی تکنیک ها را به دست آورد

پیشنهاد کاربران

جامعه شناسی

سالیان سال است که معادل نادرست با املای نادرست انسگان شناسی را در این دیکشنری درج کرده اید. لطفا حذفش کنید. معادل درست sociology همان جامعه شناسی است.

این وبسایت مدیر یا مسئولی ندارد که اشتباهات تایپی را اصلاح کند؟

sociology ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: جامعه شناسی
تعریف: مطالعۀ علمی رفتارها و کنش های اجتماعی یا گروهی انسان


کلمات دیگر: