1. arithmatic progression
تصاعد عددی
2. geometric progression
تصاعد هندسی
3. a rapid progression of disappointing events
توالی سریع رویدادهای نومید کننده
4. A progression of disagreements has led to war between those nations.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت عدم توافق منجر به جنگ بین این کشورها شده است
[ترجمه گوگل]پیشرفت اختلافات منجر به جنگ میان این کشورها شده است
5. By a logical progression of thought, she worked out why the remark had caused offence.
[ترجمه ترگمان]با یک رشته منطقی فکر کرد که چرا این حرف باعث رنجش خاطر شده بود
[ترجمه گوگل]با پیشرفت منطقی اندیشه، او به این نتیجه رسید که چرا این سخنان باعث جنجال شده است
6. Her progression through the grades of the civil service had been rapid.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت او از طریق درجات خدمات شهری سریع بود
[ترجمه گوگل]پیشرفت او از طریق نمرات خدمات مدنی سریع بوده است
7. The progression of the disease can be retarded by early surgery.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت این بیماری می تواند براثر جراحی اولیه، عقب افتاده باشد
[ترجمه گوگل]پیشرفت بیماری می تواند توسط جراحی اولیه عقب مانده باشد
8. Any well-structured course can build in progression where necessary and if it so wishes restrict the choice of menu on offer.
[ترجمه ترگمان]هر دوره خوب ساختار یافته می تواند در پیشرفت در جایی که نیاز است ایجاد شود و در صورتی که بخواهد گزینه منوی غذا را به شما محدود کند
[ترجمه گوگل]هر دوره ای که به خوبی ساختار یافته است می تواند در صورت نیاز ضروری باشد و اگر مایل باشد انتخاب منو را در پیشنهاد محدود می کند
9. A blood test will help doctors measure the progression of the disease.
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون به پزشکان کمک خواهد کرد تا روند پیشرفت بیماری را اندازه گیری کنند
[ترجمه گوگل]یک آزمایش خون کمک خواهد کرد که پزشکان پیشرفت بیماری را اندازه گیری کنند
10. Hegel detected this dialectical progression in the progress of human consciousness and intellectual - emotional growth.
[ترجمه ترگمان]هگل این پیشرفت دیالکتیکی را در پیشرفت آگاهی انسان و رشد عقلانی - احساسی شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]هگل این پیشرفت دیالکتیکی را در پیشرفت هوشیاری و رشد ذهنی - عاطفی شناخت
11. What is the normal course of progression of addictive disease?
[ترجمه ترگمان]روند عادی پیشرفت بیماری اعتیاد آور چیست؟
[ترجمه گوگل]روند طبیعی پیشرفت بیماری معتاد چیست؟
12. The progression to the top of the senior pile was not so meteoric.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت در بالای توده بزرگ تر خیلی درخشان نبود
[ترجمه گوگل]پیشرفت به بالای شمع ارشد، بسیار شهودی نبود
13. The exhibit is arranged to show the progression of Picasso's work.
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه برای نشان دادن پیشرفت کار پیکاسو ترتیب داده شده است
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه برای نشان دادن پیشرفت کار پیکاسو تنظیم شده است
14. The logical progression was for Wiwa to continue his father's struggle.
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت منطقی برای Wiwa بود تا به مبارزه پدرش ادامه دهد
[ترجمه گوگل]پیشرفت منطقی برای وی بود تا مبارزه پدرش را ادامه دهد