کلمه جو
صفحه اصلی

adventitious


معنی : عارضی، اکتسابی، الحاقی، غیر موروثی
معانی دیگر : غیر اساسی، اتفاقی، اضافه شده، (گیاه شناسی) نابجا، نابجا، خارجی

انگلیسی به فارسی

نابه‌جا، عارضی، خارجی، الحاقی، اکتسابی، غیرموروثی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: adventitiously (adv.), adventitiousness (n.)
(1) تعریف: connected to or arising from something in a nonessential manner; accidental or incidental.
متضاد: essential, inherent
مشابه: accidental

- The musical composition was not well-controlled, and so it had many adventitious effects.
[ترجمه ترگمان] ترکیب موسیقی به خوبی کنترل نشده بود، و بنابراین تاثیرات اتفاقی بسیاری داشت
[ترجمه گوگل] ترکیب موسیقی به خوبی کنترل نشده بود، و به همین دلیل اثرات شدید بسیاری داشت

(2) تعریف: in biology, occurring in an unusual or unexpected place; irregular.

• happening by chance; not inherent; occurring accidentally

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اتفاقی، بادآورده، غیر موروثی

مترادف و متضاد

عارضی (صفت)
accidental, casual, incidental, adventitious, essential, not substantial

اکتسابی (صفت)
adventitious, acquisitive

الحاقی (صفت)
adjoint, adventitious, adjunct, appendant

غیر موروثی (صفت)
adventitious

جملات نمونه

adventitious roots growing on a stem

ریشه‌های نابه‌جا که بر ساقه روییده است


1. adventitious roots growing on a stem
ریشه های نابجا که بر ساقه روییده است

2. his knowledge of the minister was quite adventitious
آشنایی او با وزیر کاملا تصادفی بود.

3. More importantly, the definition of the adventitious population stresses an element of choice in rural residence.
[ترجمه ترگمان]مهم تر از آن، تعریف جمعیت اتفاقی بر عنصر انتخابی در محل سکونت روستایی تاکید می کند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، تعریف جمعیت احتمالی یک عنصر انتخاب در محل اقامت روستایی را تحت تأثیر قرار می دهد

4. Some rural parishes also recorded relatively high adventitious populations.
[ترجمه ترگمان]برخی از بخش های روستایی نیز جمعیت adventitious نسبتا زیادی را ثبت کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از روستاهای روستایی نیز جمعیت های کمتری را ثبت کرده اند

5. There was an adventitious contributing cause.
[ترجمه ترگمان]یک دلیل دخیل در این کار وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک علت احتمالی همراه بود

6. Trunk and branches usually without adventitious sprouts; umbo flat or blunt.
[ترجمه ترگمان]تنه و شاخه ها معمولا بدون جوانه های اتفاقی؛ umbo مسطح یا غیر مستقیم هستند
[ترجمه گوگل]تنه و شاخه ها معمولا بدون قارچ های ناخواسته؛ umbo صاف یا بی نهایت

7. The conditions promote the multiple formation of adventitious buds and regenerated rootsproliferating colonies of cells.
[ترجمه ترگمان]این شرایط، تشکیل چند غنچه گل را افزایش داده و کلونی های احیا شده سلول ها را مجددا راه اندازی می کند
[ترجمه گوگل]این شرایط باعث ایجاد چندین جوانه های مجدد و مستعمرات ریشه های تکثیر سلولی می شود

8. The adventitious shoots of limber pine were taken as objects to investigate their induction of adventitious roots.
[ترجمه ترگمان]جوانه های زبری که از چوب نرم استفاده می کردند به عنوان شی برای تحقیق در مورد القای ریشه های اتفاقی آن ها در نظر گرفته شدند
[ترجمه گوگل]شاخه های سفت و محکم کاج کرج به عنوان اشیاء برای بررسی القای ریشه های گاه به گاه مورد استفاده قرار گرفتند

9. It is customary to treat Dialectic as an adventitious art, which for very wantonness introduces confusion and a mere semblance of contradiction into definite notions.
[ترجمه ترگمان]مرسوم است که با Dialectic به عنوان یک هنر اکتسابی رفتار کنیم، که برای بی قیدی، هرج و مرج و عدم تعادل را در تصورات معین به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]عادت دارد که دیالکتیک را به مثابه یک هنر پیش پا افتاده، که به دلیل خلوص بسیار ناخوشایندی، ظلم و تظاهر و تناقض تضاد را با مفهوم قطعی، مطرح می کند

10. Adventitious buds regeneration from etiolated internode segment of apple cultivar Nagafu No.
[ترجمه ترگمان]adventitious جوانه زنی (etiolated)را از بخش internode internode (Nagafu)دریافت می کند
[ترجمه گوگل]باززایی جوانه های مجزا از بخش داخلی بین نژادهای مختلف از نژاد سیب Nagafu No

11. If adventitious sounds are auscultated, have client cough.
[ترجمه ترگمان]اگر صدای اتفاقی auscultated باشد، مشتری مبتلا به سرفه می شود
[ترجمه گوگل]اگر صداهای فراخوانی به گوش می رسد، سرفه مشتری داشته باشید

12. The mechanism of formation of adventitious root induced by light or dark pretreatment was initially studied in stem of broad bean seedling.
[ترجمه ترگمان]مکانیسم تشکیل of اتفاقی ناشی از پیش تیمار نوری یا تاریک در ابتدا در ساقه لوبیا گسترده مطالعه شد
[ترجمه گوگل]مکانیسم تشکیل ریشه اتفاقی ناشی از تزریق نور یا تیره در ابتدا در بوته نهال گسترده لوبیا مورد بررسی قرار گرفت

13. Adventitious shoots were generated after cotyledons were cultured in selecting media containing hygromycin for 4–5 weeks. Rooted safflower was obtained in 4–8 weeks.
[ترجمه ترگمان]جوانه های adventitious بعد از کشت cotyledons در انتخاب رسانه حاوی hygromycin به مدت ۴ تا ۵ هفته، تولید شدند Rooted safflower در ۴ - ۸ هفته به دست آمد
[ترجمه گوگل]شاخساره های جداگانه پس از جمع آوری سولیدون ها در انتخاب مواد حاوی هیگروایسین به مدت 4 تا 5 هفته کشت داده شدند گلرنگ ریشه در 4 تا 8 هفته به دست آمد

14. MethodsUnder aseptic circumstance, the adventitious root formation of the cutting branch and explant of Gynostemma Pentaphyllum and growth hormone intervention in the root formation were observed.
[ترجمه ترگمان]شرایط aseptic aseptic، تشکیل ریشه ای شاخه برش و دخالت هورمون رشد Gynostemma of و رشد هورمون رشد در شکل گیری ریشه مشاهده شد
[ترجمه گوگل]روشها: به علت شرایط آسپتیک، ایجاد ریشه گزنده در شاخه برش و اشکال گیونستماما پنتافیوم و مداخله هورمون رشد در تشکیل ریشه مشاهده شد

15. Furthermore, adventitious root growth, rate was greatly increased when inoculum size was 5%.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، رشد ریشه ای استارک هنگامی که اندازه ماده تلقیحی ۵ % بود به شدت افزایش یافت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رشد ریشه گاو نر، میزان افزایش انجماد 5٪ به میزان قابل توجهی افزایش می یابد

His knowledge of the minister was quite adventitious.

آشنایی او با وزیر کاملاً تصادفی بود.


پیشنهاد کاربران

رویدادی ، رخدادی ، پیشبینی نشده

[گیاه شناسی]
ناجور ، ریشه و جوانه ناجور ، ریشه و جوانه نابجا روییده



غیر طبیعی

نابه جا


کلمات دیگر: