هوادار طرفدار
fans
پیشنهاد کاربران
پنکه سقفی
طرفدار یا حمایت کننده
طرفداران، پنکه، پروانه، بادزن، باد بزن، تماشاچی ورزش دوست، هیکل، باد زدن، وزیدن بر
هواداران، طرفداران، پنکه، توربین
حمایت جو ، طرافتار .
Some one who like some body or some team
ترجمه:
طرف دار
ترجمه:
طرف دار
some one who like some body or some team
Some people like them
Example she likes leito or him
Example she likes leito or him
هوادار
حمایت کننده _ لیدر
One of people ( person ) that like other person
For example one of people like a footballer
Or other person
یکی نفر که یک شخصی را دوست دارد به عنوان مثال یک شخصی یه فوتبالیست رو دوست داره
یا یک فرد دیگر را
Fan = طرفدار
Fans = طرفداران
For example one of people like a footballer
Or other person
یکی نفر که یک شخصی را دوست دارد به عنوان مثال یک شخصی یه فوتبالیست رو دوست داره
یا یک فرد دیگر را
Fan = طرفدار
Fans = طرفداران
طرفدار
طرفداران یک فرد
در زمین شناسی مخروط افکنه معنی میشود
شیفتگان
کلمات دیگر: