کلمه جو
صفحه اصلی

swahili


(از ریشه ی عربی: سواحیل یا سواحیلی)، بومی جزایر زنگبار و نواحی اطراف آن، زنگباری، سواحیلی

انگلیسی به فارسی

(از ریشه‌ی عربی: سواحیل یا سواحیلی) بومی جزایر زنگبار و نواحی اطراف آن، زنگباری، سواحیلی


(از ریشه‌ی عربی: سواحیل یا سواحیلی) زبان سواحیلی (از زبان‌های Northern Bantu)


سواحیلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: Swahili, Swahilis
(1) تعریف: an African language with some Arabic roots that is used in east Africa and parts of Zaire.

(2) تعریف: a member of the Bantu people of Zanzibar and the neighboring mainland who originally spoke this language.

• bantu language of the swahili people (official language of kenya and tanzania and commonly spoken in east and central africa)

جملات نمونه

1. Swahili is the principal lingua franca in East Africa.
[ترجمه ترگمان]Swahili زبان میانجی اصلی در آفریقای شرقی است
[ترجمه گوگل]سواحیلی Lingua franca اصلی در شرق آفریقا است

2. She speaks Swahili with great fluency.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" به زبان سواحیلی صحبت می کند \"
[ترجمه گوگل]او سواحیلی را با استعداد فراوان صحبت می کند

3. It happened/chanced that she spoke fluent Swahili.
[ترجمه ترگمان]اتفاقا بر حسب تصادف به زبان فرانسه حرف می زد
[ترجمه گوگل]این اتفاق افتاد / این اتفاق افتاد که وی سواحیلی را به سخره می گرفت

4. She happened/chanced to speak fluent Swahili.
[ترجمه ترگمان]اتفاقا بر حسب اتفاق به زبان فرانسه حرف می زد
[ترجمه گوگل]او اتفاق افتاده / فرانسوی به زبان سواحیلی صحبت کرد

5. She was fluent in German, Urdu and Swahili.
[ترجمه ترگمان]به زبان آلمانی، اردو و سواحیلی مسلط بود
[ترجمه گوگل]او در آلمان، اردو و سواحیلی مسلط بود

6. Since they spoke only Swahili, we used signs and gestures to make ourselves understood.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آن ها فقط به زبان سواحیلی صحبت می کردند، ما از نشانه ها و حالات و حالات خود برای درک خودمان استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]از آنجا که آنها فقط سواحیلی صحبت کردند، ما از نشانه ها و حرکات استفاده کردیم تا خودمان را درک کنیم

7. For the majority of Tanzanians, Swahili is their second language .
[ترجمه ترگمان]برای اکثر of، Swahili زبان دوم آنهاست
[ترجمه گوگل]برای اکثریت تانزانیا، سواحیلی زبان دوم آنهاست

8. Mobuto spoke briefly to the Zimbalan ambassador in Swahili then beckoned the tall bodyguard towards him.
[ترجمه ترگمان]Mobuto به طور خلاصه خطاب به سفیر Zimbalan در سواحیلی سخنرانی کرد و سپس محافظ بلند خود را به سمت او فراخواند
[ترجمه گوگل]مابوتو به طور خلاصه به سفیر زیمبالان در سواحیلی صحبت کرد و سپس محافظ قدامی نسبت به او را به دست گرفت

9. Nyerere has always used Swahili at his public meetings; he once declared that he had used interpreters on only two occasions.
[ترجمه ترگمان]یرره همیشه در جلسات عمومی خود به سواحیلی استفاده کرد؛ او یکبار اعلام کرد که تنها در دو مورد از مترجم استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]نایره همیشه سواحیلی را در جلسات عمومی خود استفاده کرده است؛ او یک بار اعلام کرد که فقط دو بار از مترجم استفاده کرده است

10. Swahili is the lingua franca of East Africa.
[ترجمه ترگمان]Swahili زبان میانجی در آفریقای شرقی است
[ترجمه گوگل]سواحیلی لینگا فرانکای شرقی آفریقا است

11. My Swahili, such as it is, comes from a Berlitz tape and a phrase book.
[ترجمه ترگمان]Swahili، مانند آن، از یک نوار Berlitz و یک کتاب عبارت به دست می آید
[ترجمه گوگل]سواحیلی من، مانند آن است، از یک نوار Berlitz و یک کتاب عبارت است

12. Heather repeated her demand in Swahili. jacko faced his curling toes.
[ترجمه ترگمان]هدر تقاضای خود را به زبان سواحیلی تکرار کرد jacko با انگشت های curling رو به رو شد
[ترجمه گوگل]هدر تقاضای خود را در سواحیلی تکرار کرد Jacko با انگشتان دست و پا خود را روبرو شد

13. He grinned and then uttered a Swahili proverb.
[ترجمه ترگمان]او نیشخند زد و بعد یک ضرب المثل قدیمی را به زبان آورد
[ترجمه گوگل]او کمی عصبانی شد و سپس ضرب المثلی سواحیلی را گفت

14. He held his hand in the air, muttering Swahili curses as I wound the fabric round.
[ترجمه ترگمان]دستش را در هوا نگه داشته بود و زیر لب فحشی داد که من پارچه را دور زدم
[ترجمه گوگل]او دستم را در هوا نگه داشت و با سوزان سواحیلی لعنت می کرد و من دور گردن را زخمی می کردم

پیشنهاد کاربران

یک زبان آفریقایی


کلمات دیگر: