1. peasant societies
جوامع روستایی
2. the peasant who does the humblest chares
برزگری که شاق ترین کارها را انجام می دهد
3. she eats like a peasant
او مثل دهاتی ها غذا می خورد.
4. he came of a sturdy peasant strain
او از نسل دهقانان پر طاقت بود.
5. surely you are a born peasant . . .
همانا که تو روستا زاده ای . . .
6. He is the happiest,be he King or peasant, who finds peace in his home.
[ترجمه آذر] او شادترین است . پادشاه باشد یا دهقان. کسی که صلح را در خانه اش یافته است.
[ترجمه ترگمان]او خوشبخت ترین فرد پادشاه یا دهقانی است که در خانه خود آرامش می یابد
[ترجمه گوگل]او شادترین است، آیا او شاه یا دهقان است، که در خانه اش صلح پیدا می کند
7. The prince masqueraded as a peasant.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده پیر به عنوان یک روستایی سخن می گوید
[ترجمه گوگل]شاهزاده به عنوان یک دهقان شناخته می شود
8. The president was disguised as a peasant.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور مانند یک روستایی تغییر قیافه داده بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به عنوان دهقانی مبدل شد
9. The old peasant is twisting pieces of straw into a rope.
[ترجمه ترگمان]دهقان پیر تکه کاه را به طناب پیچیده است
[ترجمه گوگل]دهقان قدیم، قطعه ای از کاه را به طناب می چرخاند
10. The peasant led us down the hill.
[ترجمه ترگمان]روستائی ما را به پایین تپه راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]دهقان ما را به پایین تپه هدایت کرد
11. Peasant women with scarves around their heads were working in the fields.
[ترجمه ترگمان]زنان دهاتی روسری بر سر داشتند و در مزارع کار می کردند
[ترجمه گوگل]زنان دهقان با روسری در اطراف سرشان در این زمینه کار می کردند
12. The nobles had a virtual veto against peasant candidates.
[ترجمه ترگمان]اشراف نسبت به کاندیداهای روستایی حق وتوی مجازی داشتند
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم یک وتوی مجازی علیه کاندیداهای دهقانی داشت
13. The peasant is palming his wrinkled face.
[ترجمه ترگمان]مرد دهاتی چهره چروکیده خود را درهم کشید
[ترجمه گوگل]دهقانان چهره چروکیده خود را چسبیده است
14. That forced peasant farmers to try to eke a living off steep hillsides .
[ترجمه ترگمان]این کشاورز به زور کشاورزان را مجبور کرد که دامنه تپه های دامنه کوه را گسترش دهد
[ترجمه گوگل]دهقانان دهقانان را مجبور به تلاش برای زنده ماندن از تپه های تپه ای کرد