سازمان، تشکیلات، تشکیل
organisation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• arrangement; state of being organized; organized body; association, union (also organization)
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] سازمان
[زمین شناسی] سازمان جریان هدایت شده ماده و انرژی در تضاد با نظم ایستا.
[زمین شناسی] سازمان جریان هدایت شده ماده و انرژی در تضاد با نظم ایستا.
جملات نمونه
1. No other organisation was able or willing to take on the job.
[ترجمه ترگمان]هیچ سازمان دیگری قادر به انجام این کار نبود
[ترجمه گوگل]هیچ سازمان دیگری قادر نبود یا مایل به انجام کار نبود
[ترجمه گوگل]هیچ سازمان دیگری قادر نبود یا مایل به انجام کار نبود
2. We can't do without the help of your organisation.
[ترجمه ترگمان]ما بدون کمک سازمان شما نمی توانیم انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم بدون کمک سازمان شما انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم بدون کمک سازمان شما انجام دهیم
3. His application for membership of the organisation was rejected.
[ترجمه ترگمان]درخواست او برای عضویت در این سازمان رد شد
[ترجمه گوگل]درخواست او برای عضویت در سازمان رد شد
[ترجمه گوگل]درخواست او برای عضویت در سازمان رد شد
4. The organisation has been enjoined to end all restrictions.
[ترجمه ترگمان]به این سازمان دستور داده شده است تا به همه محدودیت ها پایان دهد
[ترجمه گوگل]این سازمان برای پایان دادن به همه محدودیت ها مجاز است
[ترجمه گوگل]این سازمان برای پایان دادن به همه محدودیت ها مجاز است
5. Darwin transformed a backward-looking organisation into a respected art school.
[ترجمه ترگمان]داروین یک سازمان رو به عقب را به یک مدرسه هنر مورد احترام تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]داروین یک سازمان عقب مانده را به یک مدرسه هنری محترم تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]داروین یک سازمان عقب مانده را به یک مدرسه هنری محترم تبدیل کرد
6. He gave money to the World Health Organisation to help defeat smallpox.
[ترجمه ترگمان]او برای کمک به شکست آبله به سازمان بهداشت جهانی پول داد
[ترجمه گوگل]وی به سازمان بهداشت جهانی برای کمک به دفع کمپوست پول پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]وی به سازمان بهداشت جهانی برای کمک به دفع کمپوست پول پرداخت کرد
7. Organisation is the strength of any good army.
[ترجمه مازیارنقی زاده] قدرت ونیروی سازمانی هر ارتشی خوب ست
[ترجمه ترگمان]سازمان نیروی هر ارتش خوب است[ترجمه گوگل]سازمان قدرت هر ارتش خوب است
8. They want to work in an organisation whose values are congruent with their own.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند در سازمانی کار کنند که ارزش های آن ها با اهداف خودشان همخوانی داشته باشد
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند در یک سازمان کار کنند که ارزش آنها با خودشان سازگار است
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند در یک سازمان کار کنند که ارزش آنها با خودشان سازگار است
9. My grumble is with the structure and organisation of the material.
[ترجمه ترگمان]ناله من با ساختار و ساختار مادی است
[ترجمه گوگل]سر و صدا من با ساختار و سازماندهی مواد است
[ترجمه گوگل]سر و صدا من با ساختار و سازماندهی مواد است
10. The organisation would be in touch with him tomorrow.
[ترجمه ترگمان]این سازمان فردا با او در تماس خواهد بود
[ترجمه گوگل]این سازمان در آینده با او ارتباط برقرار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این سازمان در آینده با او ارتباط برقرار خواهد کرد
11. He has insisted that his organisation will not negotiate with the government.
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که سازمانش با دولت مذاکره نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او اصرار دارد که سازمان او با دولت مذاکره نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او اصرار دارد که سازمان او با دولت مذاکره نخواهد کرد
12. Several projects have been delayed by poor organisation.
[ترجمه ترگمان]چندین پروژه توسط سازمان ضعیف به تعویق افتاده اند
[ترجمه گوگل]پروژه های چندگانه توسط سازمان ضعیف به تأخیر افتاده است
[ترجمه گوگل]پروژه های چندگانه توسط سازمان ضعیف به تأخیر افتاده است
13. An underground organisation has claimed responsibility for the bomb explosion.
[ترجمه ترگمان]یک سازمان زیرزمینی مسئولیت انفجار بمب را بر عهده گرفته است
[ترجمه گوگل]یک سازمان زیرزمینی مسئولیت انفجار بمب را بر عهده گرفته است
[ترجمه گوگل]یک سازمان زیرزمینی مسئولیت انفجار بمب را بر عهده گرفته است
14. The organisation has had its ups and downs.
[ترجمه ترگمان]این سازمان فراز و نشیب های خود را داشته است
[ترجمه گوگل]این سازمان دامن زد و رفت
[ترجمه گوگل]این سازمان دامن زد و رفت
پیشنهاد کاربران
سازمان
تشکیلات
تشکیلات، سازمان، تشکیل
در واقع با organization دقیقاً هم معنی و مترادف است، با این تفاوت جزئی که املای organization تنها در انگلیسیِ آمریکایی استفاده می شود، اما در بریتیش هر دو واژه organisation و organization کاربرد دارند.
در واقع با organization دقیقاً هم معنی و مترادف است، با این تفاوت جزئی که املای organization تنها در انگلیسیِ آمریکایی استفاده می شود، اما در بریتیش هر دو واژه organisation و organization کاربرد دارند.
organisation ( باستانشناسی )
واژه مصوب: سازمان
تعریف: گروهی از افراد که با هدف یا علاقه مندی خاصی گرد هم می آیند و روابط و ساختار مشخصی را به وجود می آورند|||* مصوب فرهنگستان اول
واژه مصوب: سازمان
تعریف: گروهی از افراد که با هدف یا علاقه مندی خاصی گرد هم می آیند و روابط و ساختار مشخصی را به وجود می آورند|||* مصوب فرهنگستان اول
کلمات دیگر: