کلمه جو
صفحه اصلی

manufacturer


معنی : سازنده، تولید کننده، صاحب کارخانه
معانی دیگر : (کالاهای صنعتی) فرآور، فروردگر

انگلیسی به فارسی

سازنده


صاحب کارخانه، تولید کننده، سازنده


سازنده، تولید کننده، صاحب کارخانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a company that makes things in large quantities, usually in a factory and using machines.

- The car manufacturer has admitted that some of its new cars may have defective parts.
[ترجمه ترگمان] تولید کننده خودرو تایید کرده است که برخی از اتومبیل های جدید آن ممکن است قطعات معیوب داشته باشند
[ترجمه گوگل] سازنده خودرو پذیرفته است که برخی از خودروهای جدیدش ممکن است دارای قطعات معیوب باشند

• one who manufactures; owner of a manufactory
a manufacturer is a business that makes goods in large quantities, or the person who owns it.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] سازنده ؛ تولید کننده

مترادف و متضاد

سازنده (اسم)
performer, author, composer, maker, manufacturer, creator, constructor, builder, producer, engineer, originator, procreator, instrumentalist

تولید کننده (اسم)
manufacturer, producer, breeder

صاحب کارخانه (اسم)
manufacturer

جملات نمونه

1. an arms manufacturer
سازنده ی اسلحه

2. The shoe manufacturer had several outlets.
[ترجمه ترگمان]تولید کننده کفش چندین خروجی داشت
[ترجمه گوگل]تولید کننده کفش چندین خروجی داشت

3. The company has evolved into a major chemical manufacturer.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به تولید کننده مواد شیمیایی اصلی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت به یک تولید کننده عمده شیمیایی تبدیل شده است

4. A famous manufacturer makes the product.
[ترجمه ترگمان]یک تولیدکننده مشهور محصول را می سازد
[ترجمه گوگل]تولید کننده معروف این محصول را تولید می کند

5. , so the manufacturer will repair it.
[ترجمه ترگمان] که سازنده این کار رو انجام میده
[ترجمه گوگل]، بنابراین سازنده آن را تعمیر خواهد کرد

6. A manufacturer negligently made and marketed a car with defective brakes.
[ترجمه ترگمان]یک تولیدکننده با بی توجهی یک اتومبیل را با ترمزهای معیوب به بازار عرضه کرده و به بازار عرضه کرده است
[ترجمه گوگل]یک تولید کننده به راحتی خودرویی با ترمزهای معیوب ساخته و به بازار عرضه کرد

7. They are the leading manufacturer in both defence and commercial products.
[ترجمه ترگمان]آن ها تولید کننده اصلی هم در زمینه دفاع و هم محصولات تجاری هستند
[ترجمه گوگل]آنها تولید کننده پیشرو در محصولات دفاعی و تجاری هستند

8. The auto manufacturer discontinued that car back in 199
[ترجمه ترگمان]تولید کننده خودرو در سال ۱۹۹ اتومبیل را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]تولید کننده خودرو این خودرو را در سال 199 متوقف کرد

9. There were several possibilities open to each manufacturer.
[ترجمه ترگمان]چندین احتمال وجود داشت که برای هر تولید کننده باز بود
[ترجمه گوگل]چندین فرصت برای هر تولید کننده وجود دارد

10. The manufacturer of this excellent violin has really sweated the details.
[ترجمه ترگمان]تولید کننده این ویولون عالی واقعا همه چیز را عرق کرده است
[ترجمه گوگل]سازنده این ویولن بسیار عالی جزئیات دقیق را جریمه کرده است

11. That manufacturer outstripped all his competitors in sales last year.
[ترجمه ترگمان]این تولید کننده در سال گذشته از همه رقبای خود پیشی گرفت
[ترجمه گوگل]این تولید کننده در سال گذشته بیش از همه رقبای خود را پیشی گرفت

12. Germany is a major manufacturer of motor cars.
[ترجمه ترگمان]آلمان یکی از تولیدکنندگان عمده خودروهای موتوری است
[ترجمه گوگل]آلمان تولید کننده اصلی خودروهای برقی است

13. Any manufacturer who does not conform to the standards could be prosecuted under the Consumers Protection Act, 198
[ترجمه ترگمان]هر تولیدکننده که مطابق با استانداردها همخوانی ندارد، تحت قانون حمایت از مصرف کنندگان، ۱۹۸ مورد پی گرد قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هر سازنده ای که با استانداردها مطابقت ندارد می تواند تحت قانون حفاظت از مصرف کنندگان 198 محاکمه شود

14. She wants to buy direct from the manufacturer and cut out the middleman.
[ترجمه ترگمان]اون می خواد مستقیما از تولید کننده شرکت کنه و رابط رو قطع کنه
[ترجمه گوگل]او می خواهد به طور مستقیم از تولید کننده خرید کند و واسطه را قطع کند

15. The car manufacturer was forced to shed jobs following a dramatic sales slump.
[ترجمه ترگمان]تولید کننده خودرو مجبور به اخراج مشاغل پس از رکود شدید فروش شد
[ترجمه گوگل]تولید کننده خودرو مجبور شد پس از کاهش چشمگیر فروش شغل خود را از دست بدهد

پیشنهاد کاربران

پدید آورنده

شرکت تولید کننده

صاحب صنعت ( تولید، خصلت صنعته )

producer


کلمات دیگر: