تاثیر، کارگری، سودمندی
effectiveness
تاثیر، کارگری، سودمندی
انگلیسی به فارسی
تاثیر، سودمندی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the quality or condition of working as intended or of having the desired result.
- The effectiveness of the drug has been proven.
[ترجمه ترگمان] اثربخشی این دارو ثابت شده است
[ترجمه گوگل] اثربخشی دارو به اثبات رسیده است
[ترجمه گوگل] اثربخشی دارو به اثبات رسیده است
• efficiency, productivity; impressiveness, quality of being striking
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] اثربخشی
[کامپیوتر] کرائی
[فوتبال] تاثیربخشی-سودمندی
[صنعت] اثر بخشی - انجام کار درست
[نساجی] اثر بخشی - تاثیر گذاری
[ریاضیات] کارایی، اثربخشی، کارامدی، مثمر بودن، سودمندی، ثمربخشی
[کامپیوتر] کرائی
[فوتبال] تاثیربخشی-سودمندی
[صنعت] اثر بخشی - انجام کار درست
[نساجی] اثر بخشی - تاثیر گذاری
[ریاضیات] کارایی، اثربخشی، کارامدی، مثمر بودن، سودمندی، ثمربخشی
جملات نمونه
1. The effectiveness of this class of drug has, however, led to their misuse.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اثربخشی این گروه از مواد مخدر منجر به سو استفاده آن ها شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، اثربخشی این دسته از داروها سبب سوء استفاده آنها شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، اثربخشی این دسته از داروها سبب سوء استفاده آنها شده است
2. This hard-wearing material combines cost effectiveness with quality.
[ترجمه ترگمان]این مواد با پوشیدن سخت، اثربخشی هزینه را با کیفیت ترکیب می کنند
[ترجمه گوگل]این مواد پوشیدنی با هزینه ای با کیفیت همراه است
[ترجمه گوگل]این مواد پوشیدنی با هزینه ای با کیفیت همراه است
3. Bad diction marred the effectiveness of his speech.
[ترجمه ترگمان]بیانی نامناسب، تاثیر کلام او را خدشه دار کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی بد برای اثربخشی سخنرانی وی مضر است
[ترجمه گوگل]سخنرانی بد برای اثربخشی سخنرانی وی مضر است
4. The policy's effectiveness cannot be measured by numbers alone.
[ترجمه ترگمان]اثربخشی سیاست را نمی توان تنها با اعداد اندازه گیری کرد
[ترجمه گوگل]کارآیی این سیاست تنها با اعداد قابل سنجش نیست
[ترجمه گوگل]کارآیی این سیاست تنها با اعداد قابل سنجش نیست
5. It can be difficult to evaluate the effectiveness of different treatments.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی اثربخشی روش های مختلف می تواند دشوار باشد
[ترجمه گوگل]ارزیابی اثربخشی درمان های مختلف می تواند دشوار باشد
[ترجمه گوگل]ارزیابی اثربخشی درمان های مختلف می تواند دشوار باشد
6. Our research attempts to evaluate the effectiveness of the different drugs.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات ما برای ارزیابی اثربخشی داروهای مختلف تلاش می کنند
[ترجمه گوگل]پژوهش ما تلاش می کند تا اثربخشی داروهای مختلف را ارزیابی کند
[ترجمه گوگل]پژوهش ما تلاش می کند تا اثربخشی داروهای مختلف را ارزیابی کند
7. To assert this is to denigrate the effectiveness of the police.
[ترجمه ترگمان]برای اثبات این امر، بدنام کردن اثربخشی پلیس است
[ترجمه گوگل]این ادعا این است که اثربخشی پلیس را مختل سازد
[ترجمه گوگل]این ادعا این است که اثربخشی پلیس را مختل سازد
8. The drug's effectiveness is increased by dilution.
[ترجمه ترگمان]اثربخشی دارو به وسیله رقیق سازی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اثربخشی دارو با رقت افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اثربخشی دارو با رقت افزایش می یابد
9. They diluted the drug, thus reducing its effectiveness.
[ترجمه ترگمان]آن ها مواد مخدر را رقیق کردند و بدین ترتیب میزان موثر بودن آن را کاهش دادند
[ترجمه گوگل]آنها دارو را رقیق کردند، در نتیجه اثر آن را کاهش دادند
[ترجمه گوگل]آنها دارو را رقیق کردند، در نتیجه اثر آن را کاهش دادند
10. The key to the army's effectiveness is its increased mobility.
[ترجمه ترگمان]کلید اثربخشی ارتش تحرک فزاینده آن است
[ترجمه گوگل]کلید ارتقای عملکرد ارتش تحرک افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]کلید ارتقای عملکرد ارتش تحرک افزایش یافته است
11. The effectiveness of this treatment is still hotly disputed.
[ترجمه ترگمان]اثربخشی این درمان هنوز به شدت مورد مناقشه است
[ترجمه گوگل]اثربخشی این درمان هنوز به شدت مورد مناقشه است
[ترجمه گوگل]اثربخشی این درمان هنوز به شدت مورد مناقشه است
12. The exam results demonstrated the effectiveness of personal tuition.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمون اثربخشی شهریه شخصی را اثبات کرده است
[ترجمه گوگل]نتایج امتحان اثربخشی آموزش و پرورش شخصی نشان داد
[ترجمه گوگل]نتایج امتحان اثربخشی آموزش و پرورش شخصی نشان داد
13. The inaccuracy of the missiles greatly diminishes their effectiveness.
[ترجمه ترگمان]عدم دقت این موشک ها تا حد زیادی میزان اثربخشی آن ها را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]ناکافی بودن موشکها به میزان قابل توجهی آنها را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]ناکافی بودن موشکها به میزان قابل توجهی آنها را کاهش می دهد
14. They're doing tests to evaluate the effectiveness of this herb as an antiseptic.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال انجام آزمایش ها برای ارزیابی اثربخشی این گیاه به عنوان یک ضد عفونی کننده هستند
[ترجمه گوگل]آنها آزمایشهایی برای ارزیابی اثربخشی این گیاه به عنوان یک ضد عفونی کننده انجام میدهند
[ترجمه گوگل]آنها آزمایشهایی برای ارزیابی اثربخشی این گیاه به عنوان یک ضد عفونی کننده انجام میدهند
پیشنهاد کاربران
اثربخشی
سودمندی
کارایی
Developmental is an increase in effectiveness of function, maturity, sophistication, richness and complexity.
Developmental is an increase in effectiveness of function, maturity, sophistication, richness and complexity.
موفقیت سودبخشی
Efficacy تاثیر گذاری یا اثر بخشی در شرایط ایده آل یا خاص، کارگر واقع شدن، نتیجه بخشی
Effectiveness تاثیر گذاری یا اثر بخشی در شرایط واقعی، کار آمد بودن، کارایی
Efficiency نسبت کارایی به ورودی، مقرون به صرفه، بهینه بودن، بهره وری
Effectiveness تاثیر گذاری یا اثر بخشی در شرایط واقعی، کار آمد بودن، کارایی
Efficiency نسبت کارایی به ورودی، مقرون به صرفه، بهینه بودن، بهره وری
efficacy نتیجه بخشی، کارگری
effectiveness کارایی
efficiency کارآمدی
effectiveness کارایی
efficiency کارآمدی
effectiveness ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اثربخشی 1
تعریف: در سامانههای رایانهای، میزان مطابقت برونداد یک سامانه با نیازهای کاربران خاص آن سامانه
واژه مصوب: اثربخشی 1
تعریف: در سامانههای رایانهای، میزان مطابقت برونداد یک سامانه با نیازهای کاربران خاص آن سامانه
کلمات دیگر: