1. legal advice
مشاوره ی حقوقی
2. legal documents and his parents' love letters proved his bastardy
مدارک قانونی و نامه های عاشقانه ی والدینش حرامزادگی او را اثبات کرد.
3. legal ethics
دستور رفتار وکلا
4. legal formalities
تشریفات قانونی
5. legal restrictions
موانع قانونی
6. legal safeguards against fraud
اقدامات ایمنی قانونی در برابر فریبکاری
7. legal shoptalk
واژه ها و اصطلاحات وکلای دادگستری
8. legal technicalities
جزئیات فنی حقوقی
9. legal tender
پول قانونی
10. legal ties
محدودیت های قانونی
11. a legal act
عمل قانونی
12. a legal constraint
محدودیت قانونی
13. a legal document
سند قانونی
14. a legal expert
کارشناس حقوقی
15. a legal handbook for lay readers
کتاب دستی (یا کتاب راهنما) حقوقی برای خوانندگان نا آشنا به حقوق
16. a legal notice
اطلاعیه ی قانونی
17. a legal offense
جرم قانونی
18. a legal problem
مسئله ی حقوقی
19. our legal system needs a major overhaul
نظام قضایی ما به اصلاحات اساسی نیاز دارد.
20. the legal equality of humans
مساوات انسان ها از نظر قانون
21. the legal rights of every citizen
حقوق قانونی هر شهروند
22. a legal entity
موجودیت قانونی
23. to inspect legal documents
بازبینی مدارک قانونی
24. it is not legal to drive without a license
رانندگی بدون گواهی نامه قانونی نیست.
25. they denied her legal claim
حق قانونی او را نادیده گرفتند.
26. this document lacks legal force
این سند ارزش قانونی ندارد.
27. to relinquish one's legal rights
از حقوق قانونی خود چشم پوشی کردن
28. lunatics did not have legal competency
مجانین اهلیت قانونی نداشتند.
29. i don't understand all this legal phraseology
من از این همه عبارت پردازی حقوقی سر در نمی آورم.
30. the president is immune against legal prosecution
رئیس جمهور در برابر پیگرد قانونی مصونیت دارد.
31. this matter is full of legal knots
این قضیه اشکالات حقوقی بسیاری دربر دارد.
32. the weight of your suitcase exceeds the legal limit
وزن چمدان شما از حد قانونی متجاوز است.
33. deeds that are in the gray area between legal and illegal
اعمالی که در مرز بین قانونی و غیر قانونی بودن قرار دارند