کلمه جو
صفحه اصلی

volume


معنی : توده، ظرفیت، جلد، کتاب، دفتر، سفر، حجم، اندازه، طومار، مجلد، درجه صدا، بر حجم افزودن، بصورت مجلد در اوردن، برزگ شدن
معانی دیگر : مصحف، گنج، گنجایی، گنجایش، میزان، مقدار، مقدار زیاد، وفور، (صدا) رسایی، بلندی، کلان، عمده، فراوان، (در اصل) لوله ی طومار، یک دوره مجله ی صحافی شده (معمولا شماره های هر سال در مجلد)، (رادیو و تلویزیون و غیره) دکمه ی صدا، ولوم، رادیو و غیره درجه صدا، برزگ شدن حجم

انگلیسی به فارسی

جلد، حجم، کتاب، درجه صدا، مجلد، اندازه، ظرفیت، دفتر، توده، طومار، سفر، بر حجم افزودن، برزگ شدن، بصورت مجلد در اوردن


حجم، جلد


(رادیو و غیره) درجه صدا، جلد، دفتر، حجم، توده،کتاب، برحجم افزودن، برزگ شدن (حجم)، بصورت مجلد درآوردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a collection of pages of writing or print bound together; book.
مترادف: book, publication
مشابه: folio, journal, monograph, quarto, tome, treatise

- Our public library has thousands of volumes.
[ترجمه ترگمان] کتابخانه عمومی ما هزاران جلد دارد
[ترجمه گوگل] کتابخانه عمومی ما هزاران جلد دارد

(2) تعریف: one of the books in a series or set of books.

- This encyclopedia has twenty-five volumes.
[ترجمه ترگمان] این دانشنامه بیست و پنج جلد دارد
[ترجمه گوگل] این دایره المعارف بیست و پنج جلد است

(3) تعریف: the amount of space enclosed within or occupied by a three-dimensional object.
مترادف: bulk, capacity, content
مشابه: dimensions, magnitude, mass, measure, measurements, size

- The volume of the car engine is about two hundred cubic inches.
[ترجمه ترگمان] حجم موتور خودرو حدود دویست اینچ مکعب است
[ترجمه گوگل] حجم موتور ماشین حدود دو صد اینچ مکعب است

(4) تعریف: amount; quantity.
مترادف: amount, quantity
مشابه: aggregate, number, sum, total

- The Red Cross was pleased with the volume of response to its appeal for blood donations.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] صلیب سرخ با حجم پاسخ به درخواست تجدیدنظر برای اهدای خون خوشحال بود

(5) تعریف: (often pl.) a large amount or quantity.
مترادف: abundance, mass, profusion, quantity
مشابه: heap, ocean, pile, plenty, raft, shower, world

- Over the years, the principal received volumes of criticism from parents who thought he was too strict.
[ترجمه ترگمان] در طول سال ها، مدیر جلدهای انتقادات زیادی را از طرف والدین دریافت کرده بود که فکر می کردند او بیش از حد جدی است
[ترجمه گوگل] در طول سالها، اصلی ترین انتقاد از والدین دریافت که او بیش از حد شدید بود
- Every Christmas, the post office receives volumes of letters addressed to Santa Claus.
[ترجمه ترگمان] هر سال کریسمس، اداره پست تعداد نامه هایی را که خطاب به بابا نوئل نوشته شده، دریافت می کند
[ترجمه گوگل] هر کریسمس پست اداری نامه ای به سانتا کلاوس دریافت می کند

(6) تعریف: the degree of loudness of sound.
مترادف: loudness
مشابه: amplification, sound

- Could you turn down the volume on the TV, please?
[ترجمه ترگمان] میشه صدای تلویزیون رو خاموش کنی، لطفا؟
[ترجمه گوگل] آیا می توانید میزان صدا را در تلویزیون کاهش دهید، لطفا؟
- The volume of the music in the club was too much for her, so she went go outside.
[ترجمه ترگمان] کتاب موسیقی باشگاه خیلی برایش مهم بود، بنابراین بیرون رفت
[ترجمه گوگل] حجم موسیقی در این باشگاه بیش از حد برای او بود، بنابراین او رفت بیرون

• book, book forming one of a series of books; capacity, bulk, displacement; degree of loudness; quantity, amount
a volume is one of a series of books or magazines.
you can refer to a book, especially a large book, as a volume; a literary use.
the volume of something is the amount of space that it contains or occupies.
the volume of something is also the amount of it that there is.
the volume of a radio, tv, or record player is the loudness of the sound that it produces.
if you say that something speaks volumes, you mean that it gives you a lot of revealing information about a particular thing.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] حجم
[شیمی] حجم
[سینما] حجم صدا - حجم
[عمران و معماری] حجم
[کامپیوتر] برچسب ؛ جلد ؛ حجم - بلندی صدا بلندی دریافت شده از صدا . کنترل بلندی صدا بر روی یک کارت صوتی ممکن است توسط یک کلید باشد . بلندی صدا را می توان توسط نرم افزار نیز کنترل کرد.
[برق و الکترونیک] حجم صدا 1. مقدار جریان شنیداری مختلط که بر حسب واحد حجم صدا ( VU) بانشانگر حجم صدای استاندارد اندازه گیری می شود . 2. شدت صدا. - حجم، شدت صوت
[صنایع غذایی] حجم، مقدار، میزان
[مهندسی گاز] حجم، گنجایش
[نساجی] حجم - گنجایش
[ریاضیات] حجم
[آب و خاک] حجم

مترادف و متضاد

book


توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

ظرفیت (اسم)
capacity, acumen, valence, valency, volume, span, gumption

جلد (اسم)
case, volume, shell, cover, covering, jacket, binding, skin, copy, tome, sheath, epidermis, holster, integument, tegument

کتاب (اسم)
volume, book, jacket

دفتر (اسم)
office, volume, book, bureau, registry, tome

سفر (اسم)
expedition, progress, travel, volume, book, tour, trip, journey, voyage, campaign, junket, pilgrimage, traveling, trek

حجم (اسم)
mass, bulk, content, volume, voluminosity

اندازه (اسم)
tract, limit, extent, measure, bulk, volume, span, size, gage, gauge, deal, scale, quantity, quantum, magnitude, measurement, meter, indicator, dimension

طومار (اسم)
volume, roll, scroll, furl

مجلد (اسم)
volume, tome

درجه صدا (اسم)
volume, tone

بر حجم افزودن (فعل)
volume

بصورت مجلد در اوردن (فعل)
volume

برزگ شدن (فعل)
volume, grow

capacity, measure of capacity


Synonyms: aggregate, amount, body, bulk, compass, content, contents, cubic measure, dimensions, extent, figure, mass, number, object, quantity, size, total


loudness of a sound


Synonyms: amplification, degree, intensity, power, sonority, strength


Synonyms: album, edition, publication, tome, treatise, version


جملات نمونه

the volume of traffic

میزان ترافیک


selling volume at low prices

فروش به مقدار زیاد و قیمت‌های نازل


1. volume production of cars
تولید فراوان اتومبیل

2. volume sale of books
عمده فروشی کتاب

3. a volume of poetry
یک کتاب شعر

4. selling volume at low prices
فروش به مقدار زیاد و قیمت های نازل

5. the volume control on an amplifier
دکمه ی تنظیم صدای بلندگو

6. the volume of exports
حجم صادرات

7. the volume of sound
بلندی صدا

8. the volume of the water reservoir
گنجایش آب انبار

9. the volume of traffic
میزان ترافیک

10. the second volume deals with latter events
جلد دوم با رویدادهای اخیر سر و کار دارد.

11. the second volume of his novel
جلد دوم رمان او

12. he was daunted by the volume of work to be done
حجم کاری که باید انجام می شد او را هراسان کرد.

13. he digested all of the regulations in a single volume
او کلیه ی مقررات را در یک جلد خلاصه کرد.

14. Can you turn the volume up?
[ترجمه ترگمان]میتونی صداش رو بلند کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید حجم را افزایش دهید؟

15. A supplementary volume has been published containing the index.
[ترجمه ترگمان]یک جلد مکمل حاوی شاخص منتشر شده است
[ترجمه گوگل]حجم تکمیلی حاوی این فهرست منتشر شده است

16. This button is for adjusting the volume.
[ترجمه ترگمان]این دکمه تنظیم حجم است
[ترجمه گوگل]این دکمه برای تنظیم صدا است

17. Pressure varies directly with temperature and inversely with volume.
[ترجمه ترگمان]فشار به طور مستقیم با دما تغییر می کند و با حجم عکس می گیرد
[ترجمه گوگل]فشار به طور مستقیم با درجه حرارت و با حجم معکوس متفاوت است

18. Volume 2 of Shaw's Complete Works is missing.
[ترجمه ترگمان]جلد ۲ از آثار کامل شاو غایب است
[ترجمه گوگل]جلد 2 آثار کامل شاو گم شده است

19. I checked to see if the needle indicating volume was oscillating.
[ترجمه ترگمان]چک کردم تا ببینم آیا این سوزن در حال نوسان است یا نه
[ترجمه گوگل]من بررسی کردم که آیا سوزن نشان دهنده میزان نوسان است

20. The volume of this container is 2 cubic meters.
[ترجمه ترگمان]حجم این ظرف دو متر مکعب است
[ترجمه گوگل]حجم این ظرف 2 متر مکعب است

21. He turned up the volume on the television.
[ترجمه ترگمان]او حجم تلویزیون را بالا برد
[ترجمه گوگل]او حجم صدا را در تلویزیون پخش کرد

22. Use the formula to calculate the volume of the container.
[ترجمه ترگمان]از فرمولی برای محاسبه حجم کانتینر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از فرمول برای محاسبه حجم ظرف استفاده کنید

23. Senior officials will be discussing how the volume of sales might be reduced.
[ترجمه ترگمان]مقامات ارشد در مورد این موضوع بحث خواهند کرد که چگونه حجم فروش ممکن است کاهش یابد
[ترجمه گوگل]مقامات ارشد در مورد نحوه کاهش حجم حجم فروش بحث خواهند کرد

the volume of sound

بلندی صدا


volume production of cars

تولید فراوان اتومبیل


volume sale of books

عمده‌فروشی کتاب


a volume of poetry

یک کتاب شعر


a six-volume dictionary

یک فرهنگ شش جلدی


the second volume of his novel

جلد دوم رمان او


the volume of the water reservoir

گنجایش آبانبار


the volume of exports

حجم صادرات


اصطلاحات

speaking volumes

داد سخن دادن، به تفصیل گفتن، خوب بیان کردن


پیشنهاد کاربران

( تجاری ) هرساله


در ریاضی: حجم


فراوان
Silence speaks volumes
( سکوت خیلی معنی داره )
سکوت سرشار از ناگفته هاست.

حجم

speaks volumes to: شاهد . . . بودن، گواه . . . بودن، درمورد . . . صادق بودن

Volume 2: جلدِ دو ( کتاب )
Volume: حجم صدا ( بلندی صدا، ولوم ) ، بر روی کنترل ( ریموت ) تلویزیون ها به صورت دو دکمه VOL و - VOL وجود دارد.

حجم/ظرفیت

Capacity

. E. g
Her face spoke volumes ( = showed clearly what she thought )

Volume, حجم
Area، مساحت
Length، طول

آثار


کلمات دیگر: