عمران : اب بندى
lapping
عمران : اب بندى
انگلیسی به انگلیسی
• imbrication, overlapping of edges; overlapping; wrapping material used by calico printers
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] کلاه به کلاه کردن
[نساجی] روی هم جمع شدن الیاف - شال بستان غلتک فانسی
[نساجی] روی هم جمع شدن الیاف - شال بستان غلتک فانسی
جملات نمونه
1. the cat was lapping its milk
گربه داشت شلپ شلپ شیر می خورد.
2. We walked around the city, lapping up the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]ما دور شهر قدم زدیم و جو را لیس زدیم
[ترجمه گوگل]ما در اطراف شهر قدم زدیم، فضای اطراف را لمس کردیم
[ترجمه گوگل]ما در اطراف شهر قدم زدیم، فضای اطراف را لمس کردیم
3. In lapping up a fur, they always put the inner side outwards.
[ترجمه ترگمان]با لیس زدن خز، آن ها همیشه طرف داخلی را به بیرون قرار می دادند
[ترجمه گوگل]در پوشیدن یک خز، آنها همیشه سمت داخلی را به سمت خارج قرار می دهند
[ترجمه گوگل]در پوشیدن یک خز، آنها همیشه سمت داخلی را به سمت خارج قرار می دهند
4. The waves were lapping against the side of the boat.
[ترجمه ترگمان]موج ها در کنار قایق لیس می زدند
[ترجمه گوگل]امواج در مقابل قایق به هم چسبیده بودند
[ترجمه گوگل]امواج در مقابل قایق به هم چسبیده بودند
5. The waves were lapping on the side of the boat.
[ترجمه ترگمان]موج ها در کنار قایق لیس می زدند
[ترجمه گوگل]امواج در کنار قایق به هم چسبیده بودند
[ترجمه گوگل]امواج در کنار قایق به هم چسبیده بودند
6. The dog is lapping the water.
[ترجمه ترگمان]سگ آب را لیس می زند
[ترجمه گوگل]سگ آب را لمس می کند
[ترجمه گوگل]سگ آب را لمس می کند
7. She could hear the soft lapping of the sea.
[ترجمه ترگمان]او می توانست صدای آرام دریا را بشنود
[ترجمه گوگل]او می تواند نرم نرم کردن دریا را بشنود
[ترجمه گوگل]او می تواند نرم نرم کردن دریا را بشنود
8. The only sound was the lapping of the waves.
[ترجمه ترگمان]تنها صدا، لیس زدن امواج بود
[ترجمه گوگل]تنها صدای لمس امواج بود
[ترجمه گوگل]تنها صدای لمس امواج بود
9. He was caught out while lapping a slower rider.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که لیس زدن یک سوار آرام را لیس می زد، دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل]او در حالی که پیاده روی یک رقیب کند، گرفتار شد
[ترجمه گوگل]او در حالی که پیاده روی یک رقیب کند، گرفتار شد
10. It's a terrible movie but audiences everywhere are lapping it up.
[ترجمه ترگمان]این فیلم وحشتناک است، اما تماشاگران در همه جا آن را لیس می زنند
[ترجمه گوگل]این یک فیلم وحشتناک است، اما مخاطبان در همه جا آن را لمس می کنند
[ترجمه گوگل]این یک فیلم وحشتناک است، اما مخاطبان در همه جا آن را لمس می کنند
11. She's lapping up all the attention she's getting.
[ترجمه ترگمان]او تمام حواسش را جمع کرده بود
[ترجمه گوگل]او تمام توجهاتی را که او به دست می آورد، لمس می کند
[ترجمه گوگل]او تمام توجهاتی را که او به دست می آورد، لمس می کند
12. The boat is built by lapping the edge of one board over the board underneath.
[ترجمه ترگمان]قایق با لیس زدن لبه یک تخته روی تخته درست شده
[ترجمه گوگل]قایق با لمس لبه یک تخته در بالای صفحه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]قایق با لمس لبه یک تخته در بالای صفحه ساخته شده است
13. The sea was lapping on the rocks.
[ترجمه ترگمان]دریا با لیس زدن سنگ ها بود
[ترجمه گوگل]دریا بر روی سنگ ها لمس شد
[ترجمه گوگل]دریا بر روی سنگ ها لمس شد
14. The sea was lapping against the rocks.
[ترجمه ترگمان]دریا به صخره ها تکیه داده بود
[ترجمه گوگل]دریا در برابر سنگ ها چسبیده بود
[ترجمه گوگل]دریا در برابر سنگ ها چسبیده بود
15. The tide was lapping the harbour wall.
[ترجمه ترگمان]جزر و مد دریا را لیس می زد
[ترجمه گوگل]جزر و مد دیوار بندر را لمس کرد
[ترجمه گوگل]جزر و مد دیوار بندر را لمس کرد
پیشنهاد کاربران
پرداخت کاری
finishing
کلمات دیگر: