به طور نسیه، قسطی، به عنوان بیعانه، علی الحساب
on account
به طور نسیه، قسطی، به عنوان بیعانه، علی الحساب
انگلیسی به انگلیسی
• advance, money given on credit
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] علی الحساب
[حقوق] علی الحساب
[حقوق] علی الحساب
جملات نمونه
1. Both his first and second wife divorced him on account of his womanizing.
[ترجمه ترگمان]هر دو زن اول و دوم او را به خاطر womanizing از هم جدا کردند
[ترجمه گوگل]هر دو همسر اول و دوم او را از نظر زناشویی طلاق دادند
[ترجمه گوگل]هر دو همسر اول و دوم او را از نظر زناشویی طلاق دادند
2. He doesn't drink alcohol on account of his health.
[ترجمه ترگمان]به خاطر سلامتیش الکل نمی نوشید
[ترجمه گوگل]او با توجه به سلامت او الکل را نوشید
[ترجمه گوگل]او با توجه به سلامت او الکل را نوشید
3. Dinner was somewhat delayed on account of David's rather tardy arrival.
[ترجمه ترگمان]شام تا حدی تاخیر داشت که دیوید تا حدودی تاخیر داشت
[ترجمه گوگل]شام تا اندازهای با تأخیر در ورودی دیوانه وار بود
[ترجمه گوگل]شام تا اندازهای با تأخیر در ورودی دیوانه وار بود
4. Jack had been excused from military service on account of short-sightedness.
[ترجمه ترگمان]جک به خاطر sightedness از خدمت نظام معاف شده بود
[ترجمه گوگل]جک به خاطر کوتاه بودن از خدمات نظامی منع شده است
[ترجمه گوگل]جک به خاطر کوتاه بودن از خدمات نظامی منع شده است
5. Ring for a cab on account.
[ترجمه ترگمان] یه تاکسی برای یه تاکسی
[ترجمه گوگل]در حساب برای یک کابین زنگ بزنید
[ترجمه گوگل]در حساب برای یک کابین زنگ بزنید
6. He was discharged from the army on account of disablement.
[ترجمه ترگمان]او از ارتش به خاطر disablement مرخص شده بود
[ترجمه گوگل]او به دلیل ناتوانی از ارتش آزاد شد
[ترجمه گوگل]او به دلیل ناتوانی از ارتش آزاد شد
7. She was told to wear flat shoes, on account of her back problem.
[ترجمه ترگمان]به او گفته شده بود که کفش های تخت را به خاطر مشکل پشتش بپوشد
[ترجمه گوگل]او به دلیل مشکل پشت او گفته بود که کفش های صاف را بپوشاند
[ترجمه گوگل]او به دلیل مشکل پشت او گفته بود که کفش های صاف را بپوشاند
8. The old worker retired on account of age.
[ترجمه ترگمان]کارگران قدیمی به خاطر سن بازنشستگی بازنشسته شدند
[ترجمه گوگل]کارگر قدیمی به دلیل سن بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]کارگر قدیمی به دلیل سن بازنشسته شد
9. We delayed our departure on account of the bad weather.
[ترجمه ترگمان]ما حرکت خود را به خاطر هوای بد به تاخیر انداختیم
[ترجمه گوگل]با توجه به شرایط بد آب و هوا، ما را ترک کردیم
[ترجمه گوگل]با توجه به شرایط بد آب و هوا، ما را ترک کردیم
10. The manager had to step down on account of poor health.
[ترجمه ترگمان]مدیر باید حسابی مریض می شد
[ترجمه گوگل]مدیر باید از سلامت ضعیف خود رها شود
[ترجمه گوگل]مدیر باید از سلامت ضعیف خود رها شود
11. The ancient Roman army was centesimated on account of mutiny tendencies.
[ترجمه ترگمان]ارتش روم باستان به خاطر گرایش های شورش centesimated شده بود
[ترجمه گوگل]ارتش باستان رومی با توجه به تمایلات شورش گرایی شد
[ترجمه گوگل]ارتش باستان رومی با توجه به تمایلات شورش گرایی شد
12. She retired early on account of ill health.
[ترجمه ترگمان]به خاطر سلامتی او زود از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او به زودی به خاطر سلامت خود بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]او به زودی به خاطر سلامت خود بازنشسته شد
13. He bought two bottles of vodka on account.
[ترجمه ترگمان]دو بطری ودکا خرید
[ترجمه گوگل]او دو بطری ودکا را در حساب خریداری کرد
[ترجمه گوگل]او دو بطری ودکا را در حساب خریداری کرد
14. Today our hair is very red on account of the rain that is threatening us.
[ترجمه ترگمان]امروز موهای ما به خاطر باران که ما را تهدید می کند، بسیار سرخ است
[ترجمه گوگل]امروزه موهای ما به خاطر بارانهایی است که ما را تهدید می کند بسیار قرمز است
[ترجمه گوگل]امروزه موهای ما به خاطر بارانهایی است که ما را تهدید می کند بسیار قرمز است
پیشنهاد کاربران
علی الحساب
به علت
کلمات دیگر: