(تولیدات کارخانه ای: زمان بین تصمیم گیری به تولید کالای بخصوص و آغاز تولید آن) زمان فرآوری، زمان انجام کار، زمان پیشی
lead time
(تولیدات کارخانه ای: زمان بین تصمیم گیری به تولید کالای بخصوص و آغاز تولید آن) زمان فرآوری، زمان انجام کار، زمان پیشی
انگلیسی به فارسی
(تولیدات کارخانهای: زمان بین تصمیمگیری به تولید کالای بخصوص و آغاز تولید آن) زمان فرآوری، زمان انجام کار، زمان پیشی
زمان بین شروع و اتمام فرآیند تولید
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the period of time between the decision to begin a project and its completion, as between the planning and completed manufacture of a product.
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] فاصله زمانی بین سفارش و دریافت آن
[عمران و معماری] زمان پیش - زمان تقدم
[صنعت] زمان انتظار تا رسیدن محمله سفارش داده شده (LT)، زمان تدارک - کل زمانی که یک خریدار پس از سفارش دادن باید منتظر بماند تا محصول را دریافت کند.
[ریاضیات] زمان تأخیر در دریافت کالا، زمان تقدم، زمان انتظار، زمان انجام کار، فاصله ی زمان پیش سفارش و دریافت آن
[عمران و معماری] زمان پیش - زمان تقدم
[صنعت] زمان انتظار تا رسیدن محمله سفارش داده شده (LT)، زمان تدارک - کل زمانی که یک خریدار پس از سفارش دادن باید منتظر بماند تا محصول را دریافت کند.
[ریاضیات] زمان تأخیر در دریافت کالا، زمان تقدم، زمان انتظار، زمان انجام کار، فاصله ی زمان پیش سفارش و دریافت آن
جملات نمونه
1. There is a long lead time between order and delivery of the product.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی بین سفارش و تحویل محصول وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک زمان طولانی بین سفارش و تحویل محصول وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک زمان طولانی بین سفارش و تحویل محصول وجود دارد
2. Stage overlapping and communication patterns Development lead time is directly affected by the nature of engineering problem solving.
[ترجمه ترگمان]مرحله همپوشانی الگوهای ارتباطی و توسعه الگوهای ارتباطی به طور مستقیم تحت تاثیر ماهیت حل مساله مهندسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مرحله همپوشانی و الگوهای ارتباطی مدت زمان تولید، به طور مستقیم تحت تأثیر ماهیت حل مسئله مهندسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مرحله همپوشانی و الگوهای ارتباطی مدت زمان تولید، به طور مستقیم تحت تأثیر ماهیت حل مسئله مهندسی قرار می گیرد
3. The lead time as shown is the time taken between the order being made and the delivery taking place.
[ترجمه ترگمان]زمان هدایت که نشان داده می شود زمانی است که بین سفارش ساخته شده و تحویل صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]زمان سربسته همانطور که نشان داده شده است زمان بین انجام سفارش و تحویل انجام می شود
[ترجمه گوگل]زمان سربسته همانطور که نشان داده شده است زمان بین انجام سفارش و تحویل انجام می شود
4. The truss system requires a very long lead time.
[ترجمه ترگمان]این سیستم بسته به زمان بسیار طولانی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]سیستم تراس نیاز به زمان بسیار طولانی دارد
[ترجمه گوگل]سیستم تراس نیاز به زمان بسیار طولانی دارد
5. This can shorten the lead time, but to be effective it must be accompanied by the correct information processing pattern.
[ترجمه ترگمان]این می تواند زمان هدایت را کوتاه کند، اما برای اینکه موثر باشد باید با الگوی پردازش اطلاعات صحیح همراه باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند زمان سرب را کوتاه کند، اما برای موثر بودن آن باید با الگوی پردازش اطلاعات صحیح همراه باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند زمان سرب را کوتاه کند، اما برای موثر بودن آن باید با الگوی پردازش اطلاعات صحیح همراه باشد
6. Lengthy lead time on procuring PreciPitators and bag-houses may extend the time frame for completion of some conversions past one year.
[ترجمه ترگمان]Lengthy زمان برای تهیه precipitators و bag ممکن است چارچوب زمانی را برای تکمیل برخی از تبدیل های یک سال تمدید کنند
[ترجمه گوگل]مدت زمان طولانی برای تهیه PreciPitators و Bag-houses ممکن است مدت زمان برای تکمیل برخی از تبدیلات گذشته را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]مدت زمان طولانی برای تهیه PreciPitators و Bag-houses ممکن است مدت زمان برای تکمیل برخی از تبدیلات گذشته را افزایش دهد
7. To reduce the cost and lead time of developing a trimming die, a method to obtain the trimming line in flange process is proposed on the basis of blank grid deformation.
[ترجمه ترگمان]برای کاهش هزینه و زمان در حال توسعه در حال توسعه یک روش برای به دست آوردن خط trimming در فرآیند flange براساس تغییر شکل شبکه سفید پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]برای کاهش هزینه و زمان سرخوردن ایجاد یک برش برش، یک روش برای به دست آوردن خط برش در فرآیند فلنج بر اساس تغییر شکل خالص شبکه ارائه شده است
[ترجمه گوگل]برای کاهش هزینه و زمان سرخوردن ایجاد یک برش برش، یک روش برای به دست آوردن خط برش در فرآیند فلنج بر اساس تغییر شکل خالص شبکه ارائه شده است
8. Reducing order lead time can be taken by reducing batch.
[ترجمه ترگمان]کاهش زمان منجر به کاهش زمان می شود
[ترجمه گوگل]زمان کاهش زمان سفارش را می توان با کاهش دسته بندی کرد
[ترجمه گوگل]زمان کاهش زمان سفارش را می توان با کاهش دسته بندی کرد
9. And the price of changes and the updated lead time should be negotiated by the both paries .
[ترجمه ترگمان]و قیمت تغییرات و زمان به روز شده باید توسط هر دو طرف مذاکره شود
[ترجمه گوگل]و قیمت تغییرات و زمان به روز رسانی باید با هر دو طرف مذاکره شود
[ترجمه گوگل]و قیمت تغییرات و زمان به روز رسانی باید با هر دو طرف مذاکره شود
10. Enter the desired Variable Lead time and save the form.
[ترجمه ترگمان]متغیر مورد نظر زمان را وارد کنید و فرم را ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]زمان مورد نیاز متغیر را وارد کنید و فرم را ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]زمان مورد نیاز متغیر را وارد کنید و فرم را ذخیره کنید
11. Is additional lead time required after PPAP approval to meet the QTC?
[ترجمه ترگمان]آیا پس از موافقت PPAP برای ملاقات با the زمان بیشتری نیاز است؟
[ترجمه گوگل]آیا زمان سرب اضافی پس از تأیید PPAP برای دیدار با QTC نیاز است؟
[ترجمه گوگل]آیا زمان سرب اضافی پس از تأیید PPAP برای دیدار با QTC نیاز است؟
12. Samples: Advise lead time as wellsampling charges if any.
[ترجمه ترگمان]نمونه ها: Advise به زمان به عنوان هزینه های wellsampling
[ترجمه گوگل]نمونه ها: در صورت لزوم، زمان سرخوردگی را نیز تهیه کنید
[ترجمه گوگل]نمونه ها: در صورت لزوم، زمان سرخوردگی را نیز تهیه کنید
13. Developing new components regarding Quality, Price and Lead time matters.
[ترجمه ترگمان]توسعه مولفه های جدید در خصوص کیفیت، قیمت و زمان رهبری
[ترجمه گوگل]ایجاد اجزای جدید در رابطه با کیفیت، قیمت و زمان سرب
[ترجمه گوگل]ایجاد اجزای جدید در رابطه با کیفیت، قیمت و زمان سرب
14. However, reducing lead time can lead to the change of ordering cost.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاهش زمان هدایت می تواند منجر به تغییر هزینه سفارش شود
[ترجمه گوگل]با این حال، کاهش زمان سرب می تواند به تغییر هزینه سفارش منجر شود
[ترجمه گوگل]با این حال، کاهش زمان سرب می تواند به تغییر هزینه سفارش منجر شود
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
پیشنهاد کاربران
زمان تدارک
زمان انتظار
کلمات دیگر: