حق استفاده ی کارمند از حقوق بازنشستگی حتی در صورت تغییر شغل یا بازنشستگی پیش از موعد
vesting
حق استفاده ی کارمند از حقوق بازنشستگی حتی در صورت تغییر شغل یا بازنشستگی پیش از موعد
انگلیسی به فارسی
حق استفادهی کارمند از حقوق بازنشستگی حتی در صورت تغییر شغل یا بازنشستگی پیش از موعد
صدور مجوز، واگذار کردن، اعطا کردن، محول کردن، پوشاندن
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] مزایای متعلقه
جملات نمونه
1. The administration has no vested interest in proving whether public schools were good or bad.
[ترجمه ترگمان]دولت هیچ علاقه ای به اثبات این موضوع ندارد که آیا مدارس دولتی خوب یا بد هستند
[ترجمه گوگل]دولت به دنبال اثبات اینکه مدارس دولتی خوب یا بد هستند علاقه خاصی به دولت ندارد
[ترجمه گوگل]دولت به دنبال اثبات اینکه مدارس دولتی خوب یا بد هستند علاقه خاصی به دولت ندارد
2. She always wore a long-sleeved thermal vest in winter.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در زمستان یک جلیقه حرارتی آستین بلند می پوشید
[ترجمه گوگل]او همیشه در زمستان یک جلیقه حرارتی با آستین بلند پوشید
[ترجمه گوگل]او همیشه در زمستان یک جلیقه حرارتی با آستین بلند پوشید
3. She was dressed only in a vest and underpants.
[ترجمه ترگمان]لباس زیر و پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او تنها در جلیقه و زیر لباس پوشید
[ترجمه گوگل]او تنها در جلیقه و زیر لباس پوشید
4. He has a vested interest in Mona leaving the firm.
[ترجمه ترگمان]اون علاقه زیادی به مونا داره که شرکت رو ترک کنه
[ترجمه گوگل]او علاقه مندان به مونا را ترک کرده است
[ترجمه گوگل]او علاقه مندان به مونا را ترک کرده است
5. The basic forms of jacket, vest, and breeches developed slowly.
[ترجمه ترگمان]شکل های پایه ای نیم تنه، جلیقه و شلوار به کندی رشد می کرد
[ترجمه گوگل]اشکال اساسی ژاکت، جلیقه و شلوارها به آرامی توسعه یافت
[ترجمه گوگل]اشکال اساسی ژاکت، جلیقه و شلوارها به آرامی توسعه یافت
6. Control has been vested in local authorities.
[ترجمه ترگمان]کنترل به مقامات محلی واگذار شده است
[ترجمه گوگل]کنترل به مقامات محلی داده شده است
[ترجمه گوگل]کنترل به مقامات محلی داده شده است
7. All authority was vested in the woman, who discharged every kind of public duty.
[ترجمه ترگمان]تمام اقتدار، به زنی سپرده شده بود که هر نوع وظیفه عمومی را انجام می داد
[ترجمه گوگل]تمام مقامات به زن اعطا شد، که هر نوع وظیفه عمومی را بر عهده داشت
[ترجمه گوگل]تمام مقامات به زن اعطا شد، که هر نوع وظیفه عمومی را بر عهده داشت
8. The celebrant vested himself in the sanctuary.
[ترجمه ترگمان]همونجور که کلیسا رو به مخفیگاه وصل کرده
[ترجمه گوگل]جشنواره خود را در پناهگاه سپری کرد
[ترجمه گوگل]جشنواره خود را در پناهگاه سپری کرد
9. Congress is vested with the power to declare war.
[ترجمه ترگمان]کنگره به قدرت اعلام جنگ واگذار شده است
[ترجمه گوگل]کنگره دارای قدرت اعلام جنگ است
[ترجمه گوگل]کنگره دارای قدرت اعلام جنگ است
10. Since he owns the strip of land, Cook has a vested interest in the project being approved.
[ترجمه ترگمان]کوک از آنجایی که مالک زمین است، منافع مقرره در این پروژه را دارد
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه او مالک نوار زمین است، کوک علاقه خاصی به تصویب پروژه دارد
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه او مالک نوار زمین است، کوک علاقه خاصی به تصویب پروژه دارد
11. His shirt was so thin that his vest showed through .
[ترجمه ترگمان]پیراهنش آنقدر نازک بود که جلیقه اش از آن رد شد
[ترجمه گوگل]پیراهن او خیلی نازک بود که جلیقه اش نشان داد
[ترجمه گوگل]پیراهن او خیلی نازک بود که جلیقه اش نشان داد
12. A cause of action has accrued when the right to sue has become vested.
[ترجمه ترگمان]دلیل عمل ناشی از واگذاری حق اقامه دعوی می باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که حق تقاضای تقدیم مجلس شده است علت عمل جاری است
[ترجمه گوگل]هنگامی که حق تقاضای تقدیم مجلس شده است علت عمل جاری است
13. This power vested in the Church.
[ترجمه ترگمان]این قدرت به کلیسا واگذار شده
[ترجمه گوگل]این قدرت در کلیسا است
[ترجمه گوگل]این قدرت در کلیسا است
14. Copyright is vested in the author for 50 years.
[ترجمه ترگمان]حق نسخه برداری از مولف به مدت ۵۰ سال است
[ترجمه گوگل]کپی رایت به نویسنده برای 50 سال اختصاص داده شده است
[ترجمه گوگل]کپی رایت به نویسنده برای 50 سال اختصاص داده شده است
15. The mass media have been vested with significant power as social and political agents in modern developed societies.
[ترجمه ترگمان]رسانه های جمعی به عنوان عوامل اجتماعی و سیاسی در جوامع پیشرفته امروزی به قدرت چشمگیری دست یافته اند
[ترجمه گوگل]رسانه های جمعی با قدرت قابل توجهی به عنوان عوامل اجتماعی و سیاسی در جوامع پیشرفته توسعه یافته اند
[ترجمه گوگل]رسانه های جمعی با قدرت قابل توجهی به عنوان عوامل اجتماعی و سیاسی در جوامع پیشرفته توسعه یافته اند
پیشنهاد کاربران
در استارت اپ ها و سهام های شرکت ها یعنی اینکه به مرور در ازای انجام کار اون سهام ها به نام افراد میشه.
مثلا یک استارت اپ سرمایه ایی از طرف یک سرمایه گذار خطرپذیر جذب کرده ( مبلغ کم ) و میخواد در مخارجش صرفه جویی کنه میاد میگه بنیان گذاران و مثلا C Leve های شرکت حقوق نمیگیرن ولی به جاش سهام میگیرن ولی به شرط vesting
مثلا یک استارت اپ سرمایه ایی از طرف یک سرمایه گذار خطرپذیر جذب کرده ( مبلغ کم ) و میخواد در مخارجش صرفه جویی کنه میاد میگه بنیان گذاران و مثلا C Leve های شرکت حقوق نمیگیرن ولی به جاش سهام میگیرن ولی به شرط vesting
کلمات دیگر: