کلمه جو
صفحه اصلی

quotation


معنی : اقتباس، ایراد، بیان، نقل قول، عبارت، مظنه
معانی دیگر : بازگویه، واگویه، (بازرگانی) بهای سهم (یا ورقه ی قرضه و غیره)، پرسش بها، صورت قیمت، فهرست قیمت ها، عمل نقل قول کردن، بازگویه سازی، (چاپخانه) کوادرات

انگلیسی به فارسی

نقل قول، بیان، ایراد، اقتباس، عبارت، مظنه


نقل قول، عبارت، مظنه، اقتباس، بیان، ایراد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of quoting.
مترادف: citation
مشابه: quote

(2) تعریف: a quoted passage from a book or the like.
مترادف: citation, quote
مشابه: excerpt

(3) تعریف: the amount stated as the current price of a security or commodity.
مترادف: quote

(4) تعریف: an estimate of costs given for work to be done.
مترادف: estimate, quote

• act of repeating the words of another person; citation, passage taken from another source; reference; commercial offer; statement of price, offer of a price; price that has been stated or offered
a quotation is a passage or phrase from a book, poem, or play.
when someone gives you a quotation, they tell you how much they will charge to do a particular piece of work.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] مظنه، قیمت پیشنهادی
[صنعت] پیشنهاد تجاری، مظنه، پیشنهاد قیمت، قیمت پیشنهادی
[نساجی] نقل قول - بیان - عبارت
[ریاضیات] تخمین، نرخ، مظنه

مترادف و متضاد

repetition of something spoken or written by someone


اقتباس (اسم)
adaptation, adoption, derivation, quotation

ایراد (اسم)
induction, quotation, adduction, objection

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

نقل قول (اسم)
quotation, passage, relation, citation, paraphrase

عبارت (اسم)
style, quotation, passage, expression, phrase, phraseology, diction, wording, wordage

مظنه (اسم)
quotation

Synonyms: citation, citing, cutting, excerpt, extract, passage, quote, recitation, reference, saying, selection


financial estimate


Synonyms: bid, bid price, charge, cost, current price, figure, market price, price, price named, published price, quote, rate, stated price, tender


جملات نمونه

1. his quotation of prices
دادن مظنه از سوی او

2. a direct quotation
نقل قول مستقیم (بی کم و کاست)

3. to cap a quotation
نقل قول بهتری آوردن (در پاسخ)

4. My quotation is taken from "Hamlet".
[ترجمه ترگمان]quotation از \"هملت\" گرفته می شود
[ترجمه گوگل]نقل قول من از 'هملت' گرفته شده است

5. You'll find the quotation on page 3
[ترجمه ترگمان]نقل قول را در صفحه ۳ خواهید یافت
[ترجمه گوگل]نقل قول را در صفحه 3 پیدا خواهید کرد

6. The book began with a quotation from Goethe.
[ترجمه ترگمان]این کتاب با نقل قول از گوته آغاز شد
[ترجمه گوگل]این کتاب با نقل قول از گوته آغاز شد

7. The following quotation is taken from a nineteenth century travel diary.
[ترجمه ترگمان]نقل قول زیر از دفتر خاطرات سفر قرن نوزدهم برداشته شده است
[ترجمه گوگل]نقل قول زیر از خاطرات سفر قرن نوزدهم گرفته شده است

8. What was today's market quotation on wheat?
[ترجمه ترگمان]قیمت بازار امروز چه بود؟
[ترجمه گوگل]کدام بازار امروز در گندم بود؟

9. I can't grasp the meaning of this quotation.
[ترجمه ترگمان]معنی این نقل قول را درک نمی کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم معنای این نقل قول را درک کنم

10. Where does that quotation come from?
[ترجمه ترگمان]این نقل قول از کجا آمده است؟
[ترجمه گوگل]این نقل قول کجاست؟

11. We'll give you a free quotation for replacing your windows.
[ترجمه ترگمان]ما بهت یک نقل قول مجانی برای تعویض پنجره ها میدیم
[ترجمه گوگل]ما به شما یک نقل قول رایگان برای جایگزینی ویندوز خود می دهیم

12. He weighed in with a Latin quotation.
[ترجمه ترگمان]این جمله را با یک نقل قول لاتین می سنجید
[ترجمه گوگل]او با نقل قول لاتین وزن کرد

13. She concluded her speech with a quotation from Shakespeare.
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی خود را با نقل قول از شکسپیر به پایان رساند
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را با نقل قول از شکسپیر به پایان رساند

14. How can we ever find the quotation if you don't even know what part of the book it comes from? It'll be like looking for a needle in a haystack.
[ترجمه ترگمان]چطور میتونیم این نقل قول رو پیدا کنیم اگه تو حتی نمیدونی این کتاب از کجا اومده؟ مثل این میمونه که دنبال یه سوزن تو انبار کاه باشی
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم نقل قول را پیدا کنیم اگر شما حتی نمی دانید چه بخشی از کتاب را از آن می آید؟ به نظر می رسد که یک سوزن در یک بیل مکانیکی وجود دارد

15. At the beginning of the book there's a quotation from Abraham Lincoln.
[ترجمه ترگمان]در ابتدای این کتاب، یک نقل قول از آبراهام لینکلن قرار دارد
[ترجمه گوگل]در ابتدای کتاب نقل قولی از ابراهیم لینکلن وجود دارد

His book is full of quotations.

کتاب او پر از نقل‌قول است.


his quotation of prices

دادن مظنه از سوی او


پیشنهاد کاربران

نقل قول

قیمت پیشنهادی

پیش فاکتور

مظنه
اعلان
اعلامیه
بیانیه
اطلاعیه

فهرست قیمت ها

( علامت ) نقل قول

Each chapter begins with a quotation


کلمات دیگر: