ابزاری قابل مذاکره
negotiable instrument
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• financial document that can be easily transferred to another person
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] سند قابل مبادله
جملات نمونه
1. Illustrations are the many uses to which the negotiable instrument has been put.
[ترجمه ترگمان]Illustrations کاربردهای بسیاری هستند که از آن ابزار قابل مذاکره استفاده شده است
[ترجمه گوگل]تصاویر استفاده بسیار زیادی است که ابزار مذکور قرار داده شده است
[ترجمه گوگل]تصاویر استفاده بسیار زیادی است که ابزار مذکور قرار داده شده است
2. The consignment note is not a negotiable instrument, nor is it a document of title.
[ترجمه ترگمان]یادداشت محموله یک ابزار قابل مذاکره نیست و نه یک سند مالکیت
[ترجمه گوگل]یادداشت حمل و نقل یک ابزار قابل مذاکره نیست، و نه یک سند از عنوان
[ترجمه گوگل]یادداشت حمل و نقل یک ابزار قابل مذاکره نیست، و نه یک سند از عنوان
3. A negotiable instrument signed by a party without receiving something of value in return.
[ترجمه ترگمان]یک وسیله قابل مذاکره توسط یک حزب امضا شد بدون اینکه چیزی از ارزش در عوض دریافت کند
[ترجمه گوگل]یک وسیله قابل مذاکره امضا شده توسط یک حزب بدون دریافت چیزی از ارزش در عوض
[ترجمه گوگل]یک وسیله قابل مذاکره امضا شده توسط یک حزب بدون دریافت چیزی از ارزش در عوض
4. Negotiability is the essence of the negotiable instrument.
[ترجمه ترگمان]Negotiability جوهر ابزار قابل مذاکره است
[ترجمه گوگل]معامله نویسی ماهیت ابزار قابل مذاکره است
[ترجمه گوگل]معامله نویسی ماهیت ابزار قابل مذاکره است
5. "Bearer" means a person in possession of a negotiable instrument, document of title, or certificated security that is payable to bearer or indorsed in blank.
[ترجمه ترگمان]\"ساقی\" به معنای داشتن یک وسیله قابل مذاکره، سندی از عنوان، یا certificated است که قابل پرداخت به حامل یا indorsed باشد
[ترجمه گوگل]'حامل' به معنی فردی است که دارای یک وسیله قابل مذاکره، اسناد عنوان یا امنیت صدور گواهی شده است که قابل پرداخت به حامل یا خالی است
[ترجمه گوگل]'حامل' به معنی فردی است که دارای یک وسیله قابل مذاکره، اسناد عنوان یا امنیت صدور گواهی شده است که قابل پرداخت به حامل یا خالی است
6. More and more researches on negotiable instrument endorsement are done recently.
[ترجمه ترگمان]اخیرا تحقیقات بیشتری در مورد امضای این ابزار مذاکره شده انجام شده است
[ترجمه گوگل]اخیرا تحقیقات بیشتری در مورد تایید ابزار مورد بحث انجام شده است
[ترجمه گوگل]اخیرا تحقیقات بیشتری در مورد تایید ابزار مورد بحث انجام شده است
7. The signature on a negotiable instrument shall be the true name of the party thereto.
[ترجمه ترگمان]امضای یک دستگاه غیرقابل مذاکره باید اسم واقعی حزب باشد
[ترجمه گوگل]امضای یک وسیله قابل مذاکره باید نام واقعی طرف متعاهد باشد
[ترجمه گوگل]امضای یک وسیله قابل مذاکره باید نام واقعی طرف متعاهد باشد
8. Negotiable Instrument Counterplea system is an exceptional instrument law system.
[ترجمه ترگمان]Negotiable Instrument یک سیستم قانون ابزار استثنایی است
[ترجمه گوگل]سیستم Counterplea ابزار قابل مذاکره یک سیستم قانون استثنایی است
[ترجمه گوگل]سیستم Counterplea ابزار قابل مذاکره یک سیستم قانون استثنایی است
9. In theory, issues of definitive debt instruments in the Euromarkets are negotiable instruments.
[ترجمه ترگمان]در نظریه، مسائل مربوط به ابزارهای قطعی بدهی در the ابزارهای قابل مذاکره هستند
[ترجمه گوگل]در تئوری، مسائل مربوط به ابزارهای بدهی قطعی در Euromarkets ابزار مورد بحث هستند
[ترجمه گوگل]در تئوری، مسائل مربوط به ابزارهای بدهی قطعی در Euromarkets ابزار مورد بحث هستند
10. Title to the shares specified then passes by manual delivery of the warrant, which is a negotiable instrument.
[ترجمه ترگمان]سپس عنوان سهام مشخص شده توسط تحویل دستی حکم، که یک ابزار قابل مذاکره است، گذر می کند
[ترجمه گوگل]عنوان به سهام مشخص شده و سپس توسط تحویل دستی حکم، که یک ابزار قابل مذاکره است
[ترجمه گوگل]عنوان به سهام مشخص شده و سپس توسط تحویل دستی حکم، که یک ابزار قابل مذاکره است
11. Provided that this section shall not affect any general rule of law relating to the execution of deeds or negotiable instruments.
[ترجمه ترگمان]مشروط بر اینکه این بخش هیچ قانون عمومی مربوط به اعدام اسناد یا ابزارهای قابل مذاکره را تحت تاثیر قرار ندهد
[ترجمه گوگل]با توجه به این که این بخش نباید بر قاعده کلی قانون مربوط به اجرای اعمال یا ابزار مورد بحث تاثیر نگذارد
[ترجمه گوگل]با توجه به این که این بخش نباید بر قاعده کلی قانون مربوط به اجرای اعمال یا ابزار مورد بحث تاثیر نگذارد
12. Payment could be made without the transfer of currency, and negotiable instruments acted as a means of credit.
[ترجمه ترگمان]پرداخت را می توان بدون انتقال ارز انجام داد، و ابزارهای مذاکره به عنوان ابزار اعتبار عمل کردند
[ترجمه گوگل]پرداخت بدون انتقال پول انجام می شود و ابزارهای قابل مذاکره به عنوان وسیله اعتباری عمل می کنند
[ترجمه گوگل]پرداخت بدون انتقال پول انجام می شود و ابزارهای قابل مذاکره به عنوان وسیله اعتباری عمل می کنند
13. The Litigation system comprises the litigations for return of the negotiable instrument and the litigations ofpayment.
[ترجمه ترگمان]این سیستم قضایی شامل litigations برای بازگشت به وسیله قابل مذاکره و the ofpayment است
[ترجمه گوگل]سیستم دادخواهی شامل دادرسی برای بازگشت ابزار مذکور و دادرسی پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]سیستم دادخواهی شامل دادرسی برای بازگشت ابزار مذکور و دادرسی پرداخت می شود
14. The date of presentment for payment shall be the day when the holder submits the negotiable instrument to the holder's bank.
[ترجمه ترگمان]تاریخ of برای پرداخت باید روزی باشد که دارنده ابزار قابل مذاکره را به بانک دارنده ارائه کند
[ترجمه گوگل]تاریخ ارائه برای پرداخت باید روزی باشد که دارنده ابزار مذکور را به بانک دارنده ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]تاریخ ارائه برای پرداخت باید روزی باشد که دارنده ابزار مذکور را به بانک دارنده ارائه می دهد
پیشنهاد کاربران
سند قابل معامله
اسناد قابل انتقال
سند در وجه حامل
کلمات دیگر: