کلمه جو
صفحه اصلی

parent company

انگلیسی به انگلیسی

• company which controls one or more secondary companies (secondary companies are called daughter companies)

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] شرکت اصلی (مادر)
[حقوق] شرکت مادر

جملات نمونه

1. The subsidiary eventually outgrew its parent company and took it over.
[ترجمه ترگمان]شرکت تابعه در نهایت شرکت اصلی خود را کوچک کرد و آن را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]شرکت تابعه در نهایت شرکت والدین خود را فراموش کرد و آن را ادامه داد

2. The firm will be incorporated with the parent company.
[ترجمه ترگمان]شرکت با شرکت اصلی ادغام خواهد شد
[ترجمه گوگل]این شرکت با شرکت والدین ادغام خواهد شد

3. Each unit including the parent company has its own, local management.
[ترجمه ترگمان]هر واحد از جمله شرکت مادر، مدیریت محلی خود را دارد
[ترجمه گوگل]هر واحد از جمله شرکت مادر دارای مدیریت محلی خود است

4. The parent company, as it now exists, was formed through a series of mergers in the late 1960s.
[ترجمه ترگمان]شرکت مادر، همانطور که در حال حاضر وجود دارد، از طریق مجموعه ای از ادغام در اواخر دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت
[ترجمه گوگل]شرکت مادر، همانطور که در حال حاضر وجود دارد، از طریق یک سری ادغام در اواخر دهه 1960 شکل گرفت

5. The parent company also will discard the Woolworth name for an undisclosed moniker later this year.
[ترجمه ترگمان]شرکت مادر همچنین نام Woolworth را برای یک نام فاش نشده در اواخر سال جاری حذف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت مادر همچنین در سال جاری نام اسم Woolworth را برای نام و نام خانوادگی نامعلوم رد خواهد کرد

6. Its parent company runs tugs, shipping and heavy engineering businesses.
[ترجمه ترگمان]شرکت اصلی آن یدک کش، حمل و نقل و صنایع سنگین مهندسی را اداره می کند
[ترجمه گوگل]شرکت مادر آن، حمل و نقل و حمل و نقل و صنایع سنگین را اجرا می کند

7. Parent company guarantees Joining an overseas subsidiary, for example, carries potential risks.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ضمانت شرکت والدین در یک شرکت وابسته به خارج از کشور، ریسک های بالقوه را به همراه دارد
[ترجمه گوگل]شرکت مادری تضمین می کند به عنوان مثال، پیوستن به یک شرکت تابعه خارج از کشور دارای خطرات احتمالی است

8. Newhouse is the owner of Knopf's parent company.
[ترجمه ترگمان]Newhouse مالک شرکت مادر Knopf است
[ترجمه گوگل]Newhouse مالک شرکت مادر Knopf است

9. Alternatively, a purchaser may refuse to provide a parent company guarantee if this was not covered in the heads.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، یک خریدار ممکن است از تامین ضمانت یک شرکت والد در صورتی که این مبلغ در راس نباشد، امتناع کند
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، یک خریدار ممکن است از ارائه یک تضامن شرکت مادر در صورت عدم تطابق آن با سر استفاده شود

10. His new parent company may now be adding different tension as he lays plans to rationalise staffing structures.
[ترجمه ترگمان]شرکت مادر جدید او ممکن است در حال حاضر تنش متفاوتی را اضافه کند، چرا که او قصد دارد ساختارهای پرسنلی را اصلاح کند
[ترجمه گوگل]او اخیرا شرکت مادر وی ممکن است تنش های مختلف را اضافه کند؛ چرا که او قصد دارد که ساختارهای انضباطی را منطقی سازد

11. What would be the position if the parent company did not take the exemption afforded by s 248?
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت مادر معافیت مالیاتی به وسیله ۲۴۸ s را قبول نکرده باشد، چه وضعیتی خواهد داشت؟
[ترجمه گوگل]اگر شرکت والدین معافیتی را که توسط S 248 اعطا شده است، چه موقعیتی خواهد داشت؟

12. Blockbuster Inc's parent company, Viacom Inc, owns mount Pictures.
[ترجمه ترگمان]شرکت مادر Blockbuster (Inc s)متعلق به شرکت Viacom Pictures است
[ترجمه گوگل]مادر بزرگ شرکت Blockbuster Inc Viacom Inc دارای تصاویر کوهستانی است

13. If the parent company has provided the preference shareholders with a guarantee, it may be possible to recognise a minority interest.
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت مادر سهامداران اولویت را با ضمانت ارائه کند، ممکن است برای تشخیص علاقه اقلیتی ممکن باشد
[ترجمه گوگل]اگر شرکت والدین سهامداران ترجیحی را با تضمین ارائه دهد، ممکن است ممکن است تشخیص یک درصد اقساط باشد

14. Associated company A parent company has a 30% interest in an associated company.
[ترجمه ترگمان]شرکت Associated یک شرکت مادر ۳۰ % بهره در یک شرکت وابسته دارد
[ترجمه گوگل]شرکت وابسته یک شرکت مادر دارای 30٪ سود در یک شرکت وابسته است

15. The parent company has issued a legally-binding letter of support to the subsidiary.
[ترجمه ترگمان]شرکت مادر یک نامه قانونا موظف به حمایت از شرکت تابعه صادر کرده است
[ترجمه گوگل]شرکت والدین یک نامه قانونی برای حمایت از شرکت تابعه صادر کرده است

پیشنهاد کاربران

شرکت مادر، شرکت اصلی


کلمات دیگر: