1. unemployment and the lowering of incomes will depress the markets
بیکاری و کم شدن درآمدها بازارها را کساد خواهد کرد.
2. unemployment has increased
بیکاری زیاد شده است.
3. unemployment has mounted considerably
بیکاری به طور قابل ملاحظه ای زیاد شده است.
4. unemployment hurt the president's image
بیکاری به محبوبیت رییس جمهور آسیب رساند.
5. unemployment was threatening the whole fabric of the society
بیکاری همه ی تاروپود اجتماعی کشور را تهدید می کرد.
6. unemployment insurance
بیمه ی بیکاری
7. technological unemployment
بیکاری در اثر روش های پر بازده فنی
8. inflation and unemployment have been ailing the country's economy
تورم و بیکاری به اقتصاد کشور آسیب رسانده است.
9. pockets of unemployment
انباشتگاه هایی از بیکاری
10. problems attributed to unemployment
مسایل وابسته به بیکاری
11. their main concern is unemployment
نگرانی عمده ی آنها بیکاری است.
12. unless sufficient countermeasures are taken, unemployment will continue to rise
اگر تدابیر کافی اتخاذ نشود بیکاری بیشتر خواهد شد.
13. against a background of poverty and unemployment
در مقابل دورنمایی از فقر و بیکاری
14. The level of unemployment is rising.
[ترجمه ترگمان]سطح بیکاری در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]سطح بیکاری در حال افزایش است
15. The government must make new policies to reduce unemployment.
[ترجمه ترگمان]دولت باید سیاست های جدیدی برای کاهش بیکاری انجام دهد
[ترجمه گوگل]دولت باید سیاست های جدیدی را برای کاهش بیکاری ایجاد کند
16. Unemployment is a very real problem for graduates now.
[ترجمه ترگمان]بیکاری یک مشکل بسیار جدی برای فارغ التحصیلان است
[ترجمه گوگل]بیکاری یک مشکل بسیار واقعی برای فارغ التحصیلان است
17. Unemployment has hit unskilled workers in particular.
[ترجمه ترگمان]بیکاری به طور خاص به کارگران غیر ماهر آسیب رسانده است
[ترجمه گوگل]بیکاری به طور خاص کارگران غیر متخصص را تحت تاثیر قرار داده است
18. Unemployment will be a dominant issue at the next election.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در انتخابات بعدی یک مساله مهم خواهد بود
[ترجمه گوگل]بیکاری در انتخابات بعدی یک مسئله غالب خواهد بود
19. The rise in unemployment is seen as indicative of a new economic recession.
[ترجمه ترگمان]افزایش بیکاری حاکی از رکود اقتصادی جدید است
[ترجمه گوگل]افزایش بیکاری به عنوان نشانگر رکود اقتصادی جدید است
20. She was doomed to unemployment by her ill health.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر سلامتی بیمار محکوم به بیکاری بود
[ترجمه گوگل]او از بدو سلامت خود به بیکاری محکوم شده بود