[حسابداری] به نفع
in favour of
دیکشنری تخصصی
پیشنهاد کاربران
طرفدار ( کسی یا چیزی )
موافق بودن با چیزی
در حمایت از
در جهتِ
انتخاب چیزی به جای چیز دیگری
به نفعِ . . .
به طرفداری از . . .
in favor/favour of
به طرفداری از . . .
in favor/favour of
طرفدارِ/موافقِ چیزی یا کسی بودن
در موافقتِ با . . .
به نقل از هزاره:
1. طرفدار، حامی، پشتیبان
2. به نفعِ، به سودِ؛ [چک] در وجهِ، به نامِ
1. طرفدار، حامی، پشتیبان
2. به نفعِ، به سودِ؛ [چک] در وجهِ، به نامِ
وقتی چیزی جایگزین چیز دیگری می شود
20years of study dismissed in favour of Google
20years of study dismissed in favour of Google
به خاطر
( حقوقی ) به نفع، لَه،
متضاد against
متضاد against
کلمات دیگر: