1. solvent liquids
مایعات حلال
2. a solvent merchant
بازرگان قادر به پرداخت بدهی های خود
3. the solvent ability of water
خاصیت حل کنندگی آب
4. alcohol is a good solvent
الکل حلال خوبی است.
5. ridicule is the best solvent for bigotry
تمسخر بهترین برطرف کننده ی تعصب است.
6. Gasoline is a solvent liquid which removes grease spots.
[ترجمه ترگمان]گازوییل یک مایع حلال است که لکه های چربی را پاک می کند
[ترجمه گوگل]بنزین مایع حلال است که لکه های گریس را حذف می کند
7. A bankrupt firm is not solvent.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت ورشکسته حلال نیست
[ترجمه گوگل]شرکت ورشکسته حلال نیست
8. Caution! This solvent is highly flammable.
[ترجمه ترگمان]توجه! این حلال به شدت قابل اشتعال است
[ترجمه گوگل]احتیاط! این حلال بسیار قابل اشتعال است
9. I don't know how we managed to remain solvent.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چطور تونستیم با مواد غذایی باقی بمونیم
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چگونه ما موفق به حل و فصل باقی مانده است
10. The solvent passes through the permeable membrane to the solution.
[ترجمه ترگمان]حلال از غشا نفوذپذیر تا محلول عبور می کند
[ترجمه گوگل]حلال از طریق غشای نفوذپذیر به محلول منتقل می شود
11. Solvent abuse is especially prevalent among younger teenagers.
[ترجمه ترگمان]اعتیاد به مواد مخدر بویژه در میان نوجوانان کم سن و سال شایع است
[ترجمه گوگل]سوء استفاده از حلال به ویژه در میان نوجوانان جوان شایع است
12. Look out for smell of solvent on breath, nose-bleeds, sores around nose and mouth, weight loss.
[ترجمه ترگمان]به دنبال بوی حلال در تنفس، بینی - خونریزی، زخم در اطراف بینی و دهان، کاهش وزن نگاه کنید
[ترجمه گوگل]مراقب بوی حلال در تنفس، خونریزی بینی، زخم های اطراف بینی و دهان، کاهش وزن باشید
13. The expense of solvent decarbonisers usually rules them out when caustic cleaners can be used.
[ترجمه ترگمان]هزینه حلال solvent معمولا وقتی که استفاده از تمیز کننده ها می تواند مورد استفاده قرار گیرد، به آن ها اشاره می کند
[ترجمه گوگل]هزینه استفاده از decarbonisers حلال معمولا آنها را از زمانی که پاک کننده های سودا می تواند استفاده شود
14. Trichloroethylene is a toxic industrial solvent.
[ترجمه ترگمان]trichloroethylene یک حلال صنعتی سمی است
[ترجمه گوگل]تری کلریدیلن یک حلال سمی صنعتی است
15. The process of passing the solvent through the column is called elution.
[ترجمه ترگمان]فرآیند عبور حلال از طریق ستون، elution نامیده می شود
[ترجمه گوگل]فرایند عبور از حلال از طریق ستون به نام نفوذ می شود
16. The polymer solution is separated from the pure solvent by a membrane, permeable only to solvent molecules.
[ترجمه ترگمان]محلول پلیمری از حلال خالص توسط غشا جدا می شود، و فقط با مولکول های حلال نفوذپذیر است
[ترجمه گوگل]محلول پلیمری از حلال خالص از یک غشا جدا شده است، که تنها به مولکول های حلال نفوذ می کند
17. So-called solvent processing is more direct.
[ترجمه ترگمان]فرآیند حلال به اصطلاح حلال more است
[ترجمه گوگل]پردازش به اصطلاح حلال مستقیم است
18. Use solvent and a putty knife or large screwdriver.
[ترجمه ترگمان]از حلال و یک پیچ گوشتی یا پیچ گوشتی بزرگ استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از حلال و یک چاقوی بتونه یا پیچ گوشتی بزرگ استفاده کنید