1. the first and second prizes went to mehri and julie respectively
جایزه ی اول و دوم به ترتیب به مهری و جولی تعلق گرفت.
2. Metal, oil and soap contains foreign matter, respectively.
[ترجمه ترگمان]متال، روغن و صابون به ترتیب حاوی مواد خارجی هستند
[ترجمه گوگل]فلز، روغن و صابون به ترتیب حاوی ماده خارجی هستند
3. The cups and saucers cost £5 and £3 respectively.
[ترجمه زینب زرمسلک ] قیمت فنجان ها و نعلبکی ها به ترتیت 5 و 3 پوند است.
[ترجمه ترگمان]فنجان ها و نعلبکی ها به ترتیب ۵ و ۳ پوند بود
[ترجمه گوگل]فنجان ها و بشقاب ها به ترتیب 5 و 3 پوند هزینه می کنند
4. Lorenz and Ardrey suggest, respectively, that aggression and territoriality form a deep-lying part of people's biological and psychic constitution.
[ترجمه ترگمان]لورنز و Ardrey به ترتیب نشان می دهند که aggression و territoriality نقشی عمیق و عمیق در قانون اساسی زیستی و روانی مردم شکل می دهند
[ترجمه گوگل]لورنز و آردری به ترتیب پیشنهاد می کنند که تجاوز و سرزمینگی بخشی عمیق از قانون اساسی بیولوژیک و روان شناختی مردم است
5. The varieties are known, respectively, as 13-year cicadas and 17 year cicadas.
[ترجمه ترگمان]این گونه ها به ترتیب به ترتیب ۱۳ ساله و ۱۷ ساله cicadas شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]این گونه ها به ترتیب به عنوان سیکاد 13 ساله و سیکاد 17 سال شناخته شده اند
6. This is equal to 20% and 32% respectively of average adult earnings.
[ترجمه ترگمان]این برابر با ۲۰ % و ۳۲ % از میانگین درآمد بزرگسالان بالغ است
[ترجمه گوگل]این به ترتیب 20 و 32 درصد از درآمد بالغ بر بزرگسالان است
7. She gave beer to the man and a toy to the baby, respectively.
[ترجمه ترگمان]او به ترتیب به مرد و یک اسباب بازی به بچه داد
[ترجمه گوگل]او به ترتیب به مرد و اسباب بازی به کودک شیر داد
8. Their sons, Ben and Jonathan, were three and six respectively.
[ترجمه ترگمان]پسران آن ها، بن و جاناتان به ترتیب سه و شش ساله بودند
[ترجمه گوگل]پسران آنها، بن و جاناتان، به ترتیب سه و شش بود
9. German and Italian courses are held in Munich and Rome respectively.
[ترجمه ترگمان]دوره های آلمانی و ایتالیایی به ترتیب در مونیخ و رم برگزار می شوند
[ترجمه گوگل]دوره های آلمانی و ایتالیایی به ترتیب در مونیخ و رم برگزار می شود
10. Could you define the two terms-public relations and lobbyist respectively to our large number of readers?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید دو واژه - روابط عمومی و lobbyist را به ترتیب به تعداد زیادی از خوانندگان تعریف کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید دو روابط عمومی و روابط عمومی را به تعداد زیادی از خوانندگان خود تعریف کنید؟
11. B1 and B2: carbon-free, no foliation, saturated with electrolyte and distilled water respectively.
[ترجمه ترگمان]B۲ و B۲: عاری از کربن، بدون foliation، اشباع شده با الکترولیت و آب مقطر
[ترجمه گوگل]B1 و B2 بدون کربن، هیچ طبقه بندی، اشباع شده با الکترولیت و آب مقطر
12. The equivalent statistical probabilities for the proven component of proven and probable reserves are 90 percent and 10 percent respectively.
[ترجمه ترگمان]احتمالات آماری معادل برای اجزای ثابت شده ثابت شده و محتمل به ترتیب ۹۰ درصد و ۱۰ درصد هستند
[ترجمه گوگل]احتمال آماری معادل برای جزء اثبات شده از ذخایر اثبات شده و احتمالی به ترتیب 90 و 10 درصد است
13. It was a peculiar exchange to take place between men in full vigour, aged forty and forty-four respectively.
[ترجمه ترگمان]بین مردانی که در سن چهل و چهار سالگی به ترتیب چهل و چهار ساله بودند، مبادله عجیبی برقرار بود
[ترجمه گوگل]این یک تبادل عجیب و غریب بود که بین مردان به طور کامل با 40 سال و چهل و چهار ساله اتفاق می افتاد
14. Defence spending for the same years was 7 percent, 2 2 percent and 2 2 percent respectively.
[ترجمه ترگمان]هزینه های دفاعی برای سال های مشابه به ترتیب ۷ درصد، ۲ درصد و ۲ درصد بوده است
[ترجمه گوگل]هزینه های دفاع در سال های مشابه 7 درصد، 2 2 درصد و 2 2 درصد بود
15. Thus, the speakers represented by tables 2 and 3 were assigned range scores of 5 and 0 respectively.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، گویندگان با جداول ۲ و ۳ به ترتیب امتیازات ۵ و ۰ تعیین شدند
[ترجمه گوگل]بنابراین، بلندگوهای ارائه شده توسط جداول 2 و 3 به ترتیب دارای نمرات محدوده 5 و 0 بودند