کلمه جو
صفحه اصلی

napery


پارچه ی رومیزی و غیره، سفره، رومیزی، سفره و ملافه های خانه، دستمال سفره و سفره و غیره

انگلیسی به فارسی

سفره و ملافه های خانه، دستمال سفره و سفره و غیره


napery، سفره و ملافههای خانه، دستمال سفره و غیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: linens for use in the home, esp. table linens.

• tablecloths and napkins; linens for use in the home (such as curtains)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نوعی پاچه کتانی

جملات نمونه

1. At the table, the finest (yet classically understated) napery, crockery and glassware complemented the elegant and artistic presentation of the food and wine.
[ترجمه ترگمان]در این میز، بهترین (هنوز به طور سنتی ساده)، ظروف سفالی و ظروف شیشه ای، ارائه هنرمندانه و هنرمندانه غذا و شراب را تکمیل می کرد
[ترجمه گوگل]در میز، ظریف ترین، (به ظاهر کلاسیک کم رنگ)، ظروف سفال و ظروف ظریف و هنری ارائه غذا و شراب را تکمیل کرد

2. Products wanted: Embroidered napery products such as tablecloths, doilies, bags, wine bottle covers and mats.
[ترجمه ترگمان]محصولات مورد نیاز: محصولات napery مانند tablecloths، doilies، کیسه ها، بطری شراب و تشک
[ترجمه گوگل]محصولات مورد نیاز: محصولات دست دوزی مانند رومیزی، دستمال کاغذی، کیسه ای، روکش بطری و مات

3. Products wanted: Embroidered napery products such as tablecloths, doilies, bags, wine bottle covers and place mats.
[ترجمه ترگمان]محصولات مورد نیاز: embroidered محصولات napery مانند tablecloths، doilies، کیسه ها، پوشش های بطری شراب و mats
[ترجمه گوگل]محصولات مورد نیاز: محصولات دست دوزی مانند رومیزی، دستمال کاغذی، کیسه ای، روکش بطری شراب و مات تشکل

4. He appeared to great advantage behind the white napery and silver platters of the table and displaying his arms with a knife and fork.
[ترجمه ترگمان]پس از برخورد با کارد و کارد و چنگال و چنگال و چنگال و چنگال و چنگال و کارد و چنگال به سوی میز رفت
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد مزایای زیادی را در پشت پرده های سفید و نارنجی روی میز نشان می دهد و بازوهای خود را با چاقو و چنگال نشان می دهد

5. Its crockery and atmosphere were thick; its soup and napery thin.
[ترجمه ترگمان]ظروف سفالی و فضای آن ضخیم بود
[ترجمه گوگل]ظروف و ظروف آن ضخیم بود سوپ و نازک آن نازک است

6. We have purposely omitted cobwebbed bottles, the patron in his white cap bustling among his sauces, anecdotes about charming little restaurants with gleaming napery, and so forth.
[ترجمه ترگمان]ما عمدا بطری ها را از قلم انداختیم، ناخدا که کلاه سفید خود را در سر نهاده بود، از رستوران های زیبای کوچک و charming که در گردش بود و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]ما به طور هدفمند بطری های cobwebbed را حذف کردیم، حامی کلاه سفید خود را در میان سس های خود شگفت زده کرد، داستان هایی در مورد رستوران های جذاب کمی با نازک زدن و غیره

7. Out of a similar sideboard, properly draped with white napery and imitation lace, the Bishop had constructed the altar which decorated his oratory.
[ترجمه ترگمان]از یک بوفه دیگر، که با پارچه سفید و تور تقلید تزیین شده بود، محراب محراب را ساخته بود که نطق او را تزئین کرده بود
[ترجمه گوگل]از سفره مشابه، به درستی با تی شرت تزئینی سفید و تزیین تزئین شده بود، اسقف مجسمه محرابی را که تزئینات او را تزئین کرده بود ساخته بود

8. If a banquet is to be served, the menu must be planned; tables, napery, and table silver must be provided and set up.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد ضیافتی ترتیب داده شود، باید غذا تهیه شود؛ میزها، napery، و نقره میز باید تهیه و چیده شوند
[ترجمه گوگل]اگر یک ضیافت برای خدمت ارائه شود، منو باید برنامه ریزی شود؛ جداول، napery و نقره ای باید ارائه و راه اندازی شوند


کلمات دیگر: