1. The repetition of new words in this book will help you to learn them.
تکرار کلمات جدید در این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا آنها را یاد بگیرید
2. Any repetition of such unruly behavior will be punished.
هر گونه تکرار چنین رفتار سرکشانه ای، مجازات خواهد داشت
3. After a repetition of his costly mistake, Jerry was fired from his job.
جری بعد از تکرار اشتباه زیان بارش، از کارش اخراج شد
4. by means of repetition
از طریق تکرار
5. the dying soldier's repetition of the word "mother" saddened me
تکرار واژه ی ((مادر)) توسط سرباز در حال مرگ مرا متاثر کرد.
6. habits are formed through repetition
عادات از طریق تکرار شکل می گیرد.
7. we receive ideas by dint of repetition
به زور تکرار اندیشه ها را فرا می گیریم.
8. we memorized the list by dint of repetition
ما فهرست را به زور تکرار از بر کردیم.
9. . . . night and day there was exercise and repetition
(سعدی) . . . شب و روز تمرین و تکرار بود.
10. . . . night and day there was practice and repetition
. . . شب و روز تمرین و تکرار بود
11. Repetition is the mother of success.
[ترجمه Sarina] تقلید از مادر، موفقیت است
[ترجمه ترگمان]تکرار مادر موفقیت است
[ترجمه گوگل]تکرار مادر موفقیت است
12. These are words which cannot be staled by repetition.
[ترجمه ترگمان]این ها کلماتی هستند که تکرار آن ها را نمی توان تکرار کرد
[ترجمه گوگل]این کلمات هستند که نمی توانند توسط تکرار خالی شوند
13. The job involved the constant repetition of the same movements.
[ترجمه ترگمان]این کار تکرار مداوم حرکات یک سان را شامل می شد
[ترجمه گوگل]این کار شامل تکرار ثابت جنبش های مشابه بود
14. I want no repetition of your bad behavior.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم تکرار رفتار زشت شما را تکرار کنم
[ترجمه گوگل]من تکرار رفتار بد شما را نمیخواهم
15. We do not want to see a repetition of last year's tragic events.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهیم شاهد تکرار حوادث غم انگیز سال گذشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم تکرار رویدادهای غم انگیز سال گذشته را ببینیم
16. The constant repetition of violence has blunted the human response to it.
[ترجمه ترگمان]تکرار مداوم خشونت، پاسخ انسانی به آن را تضعیف کرده است
[ترجمه گوگل]تکرار دائمی خشونت، واکنش انسان به آن را خنثی کرده است
17. He has a repetition of a previous talk.
[ترجمه ترگمان]او تکرار سخنرانی قبلی را دارد
[ترجمه گوگل]او تکرار یک سخنرانی قبلی است
18. She said I should avoid repetition of words in my essay.
[ترجمه ترگمان]او گفت که باید از تکرار کلمات در مقاله خود اجتناب کنم
[ترجمه گوگل]او گفت من باید از تکرار واژه ها در مقاله ام جلوگیری کنم
19. Children used to learn by repetition.
[ترجمه غ ع مسجدی] بچه ها عادت دارند با تکرار یاد بگیردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با تکرار یاد می گرفتند
[ترجمه گوگل]بچه ها با تکرار یاد گرفتند
20. His books are full of repetition and useless information.
[ترجمه ترگمان]کتاب های او پر از تکرار و اطلاعات بی فایده است
[ترجمه گوگل]کتاب های او پر از تکرار و اطلاعات بی فایده است
21. In her work we find the constant repetition of the same themes.
[ترجمه ترگمان]ما در کار او تکرار مداوم همان موضوعات را می یابیم
[ترجمه گوگل]در کار او تکرار ثابت موضوعات مشابه را پیدا می کنیم