کلمه جو
صفحه اصلی

vegan


گیاهخوار (به ویژه کسی که هیچ فرآورده ی حیوانی را نمی خورد)

انگلیسی به فارسی

گیاهخوار (به‌ویژه کسی که هیچ فرآوردهی حیوانی را نمیخورد)


وگان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who abstains completely from the consumption of animal products, including meat, dairy products, and eggs.
صفت ( adjective )
مشتقات: veganism (n.)
(1) تعریف: having to do with vegans or veganism.

(2) تعریف: containing no animal products.

- The bakery around the corner makes delicious vegan cookies and cakes.
[ترجمه ترگمان] نانوایی در گوشه مغازه شیرینی و کیک میوه ای خوش مزه درست می کند
[ترجمه گوگل] نانوایی در اطراف گوشه کوکی ها و کیک های خوشمزه ای را تهیه می کند

• pertaining to vegetarianism; having the characteristics of a vegetarian
vegetarian who does not eat any animal products
a vegan is someone who does not eat meat or fish, or anything that is produced from an animal, such as cheese, butter, or milk.

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] گیاهخوار : فردی که مواد گوشتی و یا محصولات حیوانی را مصرف نمیکند.

جملات نمونه

1. Living the vegan alternative lifestyle that we do, my friends and I are a little overwhelmed by the commercialism of Christmas.
[ترجمه ترگمان]زندگی در زندگی جایگزین vegan که ما انجام می دهیم، دوستان من و من کمی تحت تاثیر the کریسمس قرار داریم
[ترجمه گوگل]زندگی شیوه زندگی جایگزین وگان را که ما انجام می دهیم، دوستانم و من کمی با تجارتی از کریسمس غرق می شوند

2. He was a poet, an anarchist and a vegan.
[ترجمه ترگمان]، اون یه شاعر بود هرج و مرج طلبه و یه گیاه خواری
[ترجمه گوگل]او شاعر، آنارشیست و یک گیاهخواری بود

3. She decided to turn vegan after watching a documentary about how poultry is raised.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که پس از تماشای مستندی درباره چگونگی پرورش مرغ و پرورش مرغ، گیاهخواری کند
[ترجمه گوگل]او پس از تماشای مستند درباره اینکه چگونه مرغ تولید می شود، تصمیم به تبدیل شدن به وگان کرد

4. The menu changes weekly and usually includes a vegan option.
[ترجمه ترگمان]منوی غذا به طور هفتگی تغییر می کند و معمولا شامل یک انتخاب گیاهی است
[ترجمه گوگل]این منو به صورت هفتگی تغییر می کند و معمولا شامل یک گزینه وگان می شود

5. Vegan Action, which promotes a completely vegetarian lifestyle, proposed a compromise.
[ترجمه ترگمان]اقدام گیاهی، که سبک زندگی گیاهی را ترویج می دهد، پیشنهاد سازش را داد
[ترجمه گوگل]اقدام Vegan، که شیوه زندگی کاملا گیاهی را ترویج می کند، سازش را پیشنهاد کرد

6. It also wanted Vegan Action to turn over remaining shirts to the hamburger giant.
[ترجمه ترگمان]آن همچنین خواستار اقدام گیاهی برای برگرداندن پیراهن باقی مانده به غول همبرگر بود
[ترجمه گوگل]همچنین می خواست اقدام وگان برای تبدیل بیش از پیراهن باقی مانده به غول همبرگر

7. Lachana Vegetarian Restaurant Freshly prepared vegetarian and vegan meals in a friendly non-smoking atmosphere.
[ترجمه ترگمان]رستوران گیاهی Lachana Freshly، غذاهای گیاهی و گیاهی را در یک فضای دوستانه غیر سیگاری آماده می کند
[ترجمه گوگل]رستوران گیاهخواری لچانا غذاهای گیاهی و وگن تازه در یک فضای غیر دوستانه دوستانه تهیه شده است

8. It's basically a vegan diet.
[ترجمه ترگمان]این اساسا یک رژیم غذایی گیاهی است
[ترجمه گوگل]این اساسا یک رژیم گیاهی است

9. They found that people who followed the vegan, gluten-free diet showed improvement in several markers of heart disease.
[ترجمه ترگمان]آن ها دریافتند که افرادی که رژیم غذایی گیاهخواری و عاری از گلوتن را دنبال می کردند، بهبود در چندین نشانه بیماری قلبی را نشان دادند
[ترجمه گوگل]آنها دریافتند افرادی که به دنبال رژیم گیاهخواری بدون گلوتن بودند، در چندین نشانگر بیماری قلبی بهبود یافتند

10. Do you know what vegan chicken and rice is?
[ترجمه ترگمان]میدونی این مرغ و برنج برای چیه؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید که مرغ و برنج وگان چیست؟

11. No dog who had been vegan for more than four years had an eye infection.
[ترجمه ترگمان]هیچ سگی که بیش از چهار سال گیاه خوار و گیاه خوار بود، عفونت چشم نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ سگ هایی که بیش از چهار سال داشتند وگان بودند دارای عفونت چشم بودند

12. I'm starting small by going vegan just one day a week with Meatless Monday. Maybe you could take this first step too?
[ترجمه ترگمان]من با یه گیاه خوار کوچولو یه روز دوشنبه با meatless شروع می کنم شاید بتونی این قدم اول رو هم برداری؟
[ترجمه گوگل]من با رفتن به وگن تنها یک روز در هفته با دوشنبه بدون قهوه شروع به کوچک شدن میکنم شاید شما هم می توانید این اولین قدم را بگیرید؟

13. So as a first approximation, a vegan world would need only two-thirds of the cropland used today.
[ترجمه ترگمان]بنابراین به عنوان اولین تخمین، یک دنیای گیاهی به تنها دو سوم زمین های زراعی مورد استفاده امروز نیاز خواهد داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین، به عنوان یک تقریب اول، یک دنیای وگان فقط دو سوم از زمین های مورد استفاده امروز را نیاز دارد

14. I began eating vegan for health reasons and continue primarily because of that.
[ترجمه ترگمان]من به دلایل سلامتی گیاهخواری را شروع کردم و در درجه اول به خاطر آن ادامه دادم
[ترجمه گوگل]من شروع به خوردن وگن به دلایل بهداشتی کردم و به همین دلیل ادامه دادم

15. There's definitely a conflict in being a vegan that lives with a tiny carnivore.
[ترجمه ترگمان]قطعا یک تعارض در رژیم غذایی گیاهی وجود دارد که با یک carnivore کوچک زندگی می کند
[ترجمه گوگل]قطعا یک درگیری در یک گیاهخواری است که با یک گوشتخوار کوچک زندگی می کند

پیشنهاد کاربران

گیاهخوار
کسی که بدن حیوانات رو نمیخوره

گیاهخوار

– She decided to turn vegan
– Vegans get all the protein they need from nuts, seeds, and cereals

گیاه خوار
کسی که از هیچ بخشی از بدن حیوانات استفاده نمی کند
مقایسه شود با vegie

پیشنهاد فرهنگستا: گیاهخوار مطلق

تام گیاهخوار

کسی که گوشت حیوانت و فراورده های حیوانی رو نمیخورد مثل شیر. کره. ماست

گیاهخوار
( وجترین ها گیاهخوار نیستند و فقط رژیم بدون گوشت دارند )

"سبک زندگی مبتنی بر محصولات گیاهی"، "مصرف کننده طرفدار حقوق حیوانات"، "مصرف کننده محصولات گیاهی" ( فعلا این ترجمه به ذهنم می رسد )
وگان به رویکردی در تمام صنایع مربوط می شود که از استفاده از مواد اولیه با منشا حیوانی ممانعت می کند. وگان در صنایع غذایی، مد و لباس پایدار و سایر صنایع وجود دارد.
در صنعت مد پایدار، هدف از وگان کمک به حفظ گونه های حیوانی و همچنین مراتعی است که محل تغذیه حیوانات هستند و همچنین کاهش مصرف انرژی در کل سیستم، زیرا استخراج و پردازش مواد حیوانی به مقدار زیادی انرژی و آب نیاز داردو علاوه بر آن مواد شوینده زیادی صرف می شود که از آیاینده های اصلی محیط زیست هستند.
وگان در نقش اسم به شخصی گفته می شود که طرفدار حقوق حیوانات است و هیچ محصول حیوانی استفاده نمی کند.

گیاهخوار
خامخوار


وگان
آقای امیرکیا. اگر بخواهیم خیلی وسواس به خرج بدهیم باید برای کسانی که فقط گوشت نمی خورند اسم جدیدی بسازیم. و وگان ها هم میوه می خورند که گیاه نیست. در مجموع از آنجایی که هیچ کدام از ترجمه ها راضی کننده نیستند و کلمهٔ vegan هم یک کلمهٔ من درآوری و جدید است به نظرم ترجمه نمی خواهد و بهترین گزینه همان وگان است.

she does not cook as much or maybe he is not good
But he has different creativity, for example, he cooks Turkish food and desserts very well, and she is Vegan, who, of course, can be changed by the miracle of love.
انچنان اشپزی نمیکند و یا شاید خوب نیس
اما او خلاقیت متفاوتی دارد مثلا غذاهای ترکیه و دسر ها را خیلی خوب میپزد و او وگن هست که البته در او معجزه عشق به خوبی میتواند او را تغییر دهد با سلیقه ى ساده پسند و مهارت ترسیم چهره در حد عالی و در خلاقیت های تولید شیمی دارد

vegan ( تغذیه )
واژه مصوب: گیاهخوار مطلق
تعریف: گیاهخواری که به هیچ‏وجه غذاهای با منشأ حیوانی مصرف نمی‏کند

A person who doesn't eat meat, cheese or milk products


کلمات دیگر: