1. dark blue
کبود،آبی تیره
2. dark clouds denote rain
ابرهای سیاه نشانگر باران است.
3. dark clouds enveloped the moon
ابرهای تیره ای ماه را دربر گرفته بود
4. dark clouds mean rain
ابر سیاه نشانه ی باران است.
5. dark clouds were massed and rain seemed more likely
ابرهای تیره روی هم انباشته شده بودند و باران محتمل تر می نمود.
6. dark clouds were scudding across the sky
ابرهای تیره آسمان را به سرعت می پیمودند.
7. dark glasses
عینک تیره
8. dark gray
خاکستری سیر
9. dark hair threaded with silver
گیسوی سیاه دارای رشته های نقره فام
10. dark heavy brows beetling in a frown
ابروان سیاه و پر پشت که به حالت عبوس درآمده بودند
11. a dark cavern that had no issue
دخمه ی تاریکی که راه خروج نداشت
12. a dark future hung over the project
پروژه آینده ی تیره ای داشت.
13. a dark hard material
یک ماده ی سخت و سیاه
14. a dark horse candidate
نامزد انتخاباتی کم شانس (برای بردن)
15. a dark night
یک شب تاریک
16. how dark soever the night may be
هر چقدر هم که شب تیره باشد
17. mina's dark hair has become tinged with gray
موی تیره ی مینا کمی خاکستری شده است.
18. the dark powers that caused the war
نیروهای اهریمنی که موجب جنگ شدند
19. after dark
سرشب،پس از فرا رسیدن شب
20. before dark
پیش از غروب،پیش از فرا رسیدن شب
21. a tall, dark italian
ایتالیایی بلند بالا و سبزه فام
22. in the dark of the night
در تاریکی شب،در دل شب
23. in the dark regions of the night sky
در بخش های تاریک آسمان در شب
24. she is dark and rather squat
او سیه چرده و نسبتا خپل است.
25. to grow dark by degrees
کم کم تاریک شدن،به درجات تاریک شدن
26. (wordsworth) the pool's dark surface breaks into dimples
رویه ی تیره ی استخر از آبچال های کوچک پوشیده می شود.
27. in the dark
به طور محرمانه
28. keep (something) dark
مکتوم کردن،محرمانه نگاهداشتن،بروز ندادن
29. abbas was wearing dark glasses
عباس عینک تیره زده بود.
30. factory chimneys vomited dark smoke
دودکش کارخانه ها دود تیره ای بیرون می دادند.
31. he has a dark complexion
او سیه چرده است.
32. phantasms of the dark
شبح های تاریکی
33. searchlights scanned the dark sky
نورافکن ها آسمان تیره را جارو وار می پیمودند.
34. she has long, dark hair
او گیسوان بلند و تیره ای دارد.
35. some forests are dark even in the daytime
برخی جنگل ها حتی در روز هم تاریک اند.
36. the appearance of dark clouds is a sign of rain
پیدایش ابر سیاه نشانه ی باران است.
37. the basement was dark and dank
زیرزمین تاریک و نمناک بود.
38. the visibility of dark clothing at night is very poor
دیدپذیری لباس سیاه در شب بسیار کم است.
39. this theater is dark tonight
این تئاتر امشب تعطیل است.
40. be in the dark (about something)
ناآگاه بودن (به چیزی)
41. leap in the dark
کار پر مخاطره (چون عاقبت آن معلوم نیست)،جهش در تاریکی
42. whistle in the dark
(هنگام خطر و غیره) سنگینی و ثبات خود را آزمودن،تظاهر به خونسردی کردن
43. a shot in the dark
تیری در تاریکی
44. brown hills melting into dark green forests
تپه های قهوه ای رنگ که به تدریج تبدیل به جنگل های سبز تیره می شدند
45. he kept his plans dark
او نقشه های خود را سری نگاهداشت.
46. in winter, it gets dark at five p. m.
زمستان ها ساعت پنج بعد از ظهر هوا تاریک می شود.
47. stars twinkled in the dark sky
ستارگان در آسمان تیره چشمک می زدند.
48. the carpet's margin is dark blue
حاشیه ی فرش آبی تیره است.
49. the room was depressingly dark and quiet
اتاق به طور افسرده کننده ای (به طور دلگیری) تاریک و ساکت بود.
50. we'd better wait till dark
بهتر است تا شب صبر کنیم.
51. when she entered the dark room, she became jittery
وقتی وارد اتاق تاریک شد دچار دلهره شد.
52. . . . the ending of a dark night is light
. . . پایان شب سیه سفید است
53. a figure moving in the dark
شکلی که در تاریکی حرکت می کرد
54. he fumbled around in the dark hall
او در سالن تاریک کورمال کورمال حرکت می کرد.
55. i am completely in the dark about their true intention
از منظور واقعی آنها اصلا سردر نمی آورم.
56. the wall was covered with dark specks
دیوار از لکه های تیره پوشیده شده بود.
57. through the door came a dark bull of a man
مرد سیه چرده ی گاو تنی از در وارد شد.
58. leap (or shot) in the dark
الله بختی کاری را کردن
59. i am not afraid of the dark
از تاریکی نمی ترسم.
60. the streak of lightning in a dark night
درخشش آذرخش در شب تیره
61. the tiger's eyes burned in the dark
چشمان پلنگ در تاریکی شعله می زد (می درخشید).
62. the two colors merged and became dark green
آن دو رنگ درهم آمیختند و تبدیل به سبز پررنگ شدند.
63. their faith sustained them throughout the dark years of the war
ایمان آنها در طول سال های تیره ی جنگ به آنها قوت قلب می داد.
64. they responded to our criticism with dark looks
آنان با نگاه های خشم آلود خود نسبت به انتقاد ما واکنش نشان دادند.
65. we got there a little after dark
کمی پس از تاریک شدن هوا به آنجا رسیدیم.
66. all cats are gray in the dark
در تاریکی همه ی گربه ها خاکستری می نمایند،بدون اطلاعات کافی تفاوت ها قابل تشخیص نیستند
67. the village lights were winking in the dark
در تاریکی چراغ های دهکده سوسو می زدند.
68. two tones of green: light green and dark green
دو رنگ سبز: سبز کم رنگ و سبز پررنگ
69. some animals are able to see in the dark
بعضی از حیوانات می توانند در تاریکی ببینند.
70. the gleam of the lights reflected in the dark waters of the river
درخشش نورهایی که در آب تیره ی رودخانه منعکس می شد