کلمه جو
صفحه اصلی

quilt


معنی : لحاف، بالا پوش، لحاف دوختن، مثل لحاف دوختن
معانی دیگر : (مانند لحاف) دوختن، آجیدن، آژیدن، لحاف دوزی کردن، بر هم دوختن، شب پوش، شپوش، رجوع شود به: poultice، هر چیز لحاف مانند: لایه، نرم لایه، لایی

انگلیسی به فارسی

لحاف، بالاپوش، مثل لحاف دوختن


دمپایی، لحاف، بالا پوش، لحاف دوختن، مثل لحاف دوختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bed covering consisting of two layers of material, sewn together in often decorative panels and filled with feathers, wool, cotton, or the like.
مشابه: spread

(2) تعریف: any thick covering similar to a quilt.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: quilts, quilting, quilted
(1) تعریف: to sew together (fabric) so as to make a quilt.

(2) تعریف: to make (a garment or the like) with quilt-like stitching or padding.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: quilter (n.)
• : تعریف: to make quilts or garments with quilt-like stitching or padding.

• blanket made from layers of fabric and soft padding; blanket sewn with a quilted design
sew in a quilted pattern; make a blanket from layers of fabric and soft padding; fill with soft padding
a quilt is a bed covering filled with feathers or other warm, soft material.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] لحاف - نوعی پارچه مشبک پیکه

مترادف و متضاد

thick bedcovering made of patches


لحاف (اسم)
coverlet, quilt, eiderdown

بالا پوش (اسم)
overall, coverlet, mantle, wrapper, quilt

لحاف دوختن (فعل)
quilt

مثل لحاف دوختن (فعل)
quilt

Synonyms: batt, bedspread, blanket, comforter, counterpane, cover, coverlet, down, duvet, eiderdown, pad, patchwork, pouf, puff


جملات نمونه

1. this quilt has a high warmth factor
میزان گرمادهی این لحاف زیاد است (این لحاف خوب گرم می کند).

2. to quilt a potholder
دستگیره را آجیده (لحاف دوزی) کردن

3. the country's crazy quilt tax laws
قوانین درهم و برهم مالیات کشور

4. to patch a quilt
لحاف چهل تکه دوختن

5. water spewed slowly from the drenched quilt
آب به آهستگی از لحاف خیس جاری بود.

6. He picked apart an old quilt.
[ترجمه ترگمان]پتوی کهنه را از هم جدا کرد
[ترجمه گوگل]او یک پتو قدیمی را برداشت

7. A patchwork quilt is a good way of using up scraps of material.
[ترجمه ترگمان]یک لحاف patchwork یک روش خوب برای استفاده از تکه های مواد است
[ترجمه گوگل]یک تکه پچ کچل یک راه خوب برای استفاده از مواد منفجره است

8. Kate's grandmother has given her a quilt for her bottom drawer.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگ کیت یک لحاف به او داده
[ترجمه گوگل]مادربزرگ کیت او را برای کشوی پایینش به او داد

9. The baby's legs flailed under the quilt.
[ترجمه ترگمان]پاهای بچه در زیر لحاف حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]پاهای کودک زیر پتو میچرخند

10. You can make a patchwork quilt from oddments of silk and cotton.
[ترجمه ترگمان]می توانی یک لحاف وصله دوزی از خرت و پرت های ابریشمی و پنبه درست کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید از لباس های ابریشمی و پنبه از یک پارچه پچکور استفاده کنید

11. The painting shows a couple under a colorful quilt.
[ترجمه ترگمان]نقاشی یک زوج را زیر یک پتوی رنگارنگ نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نقاشی نشان می دهد زن و شوهر تحت رنگ آمیزی سفال

12. He left with the boy's quilt across his shoulder, swaggering like a Roman emperor.
[ترجمه ترگمان]لحاف را روی شانه پسر گذاشت و مثل یک امپراتور رومی مغرور بود
[ترجمه گوگل]او با چنگال پسر در سراسر شانه اش چپاول شد، مانند یک امپراتور روم

13. Denver removed her hat and put the quilt with two squares of color over her feet.
[ترجمه ترگمان]دنور کلاهش را برداشت و با دو تکه رنگ روی پاهایش قرار داد
[ترجمه گوگل]دنور کلاه خود را برداشت و دو رنگ مربع را روی پای خود گذاشت

14. With a sigh, she snuggled down under the quilt again.
[ترجمه ترگمان]آهی کشید و دوباره زیر لحاف رفت
[ترجمه گوگل]با یک آه، او دوباره زیر لباس پوشید

15. There were tiny fields, like a patchwork quilt thrown across the rocks.
[ترجمه ترگمان]مزارعی کوچک بودند، مثل لحاف دوختن که روی صخره ها انداخته بود
[ترجمه گوگل]رشته های کوچک وجود دارد، مانند یک تکه پچکور در سراسر سنگ ها پرتاب شده است

16. The quilt was a truly beautiful piece of sewing.
[ترجمه ترگمان]لحاف واقعا قشنگ بود
[ترجمه گوگل]یکپارچگی یک خیاط واقعا زیبا بود

a quilted winter coat

پالتو لحاف‌دوزی‌شده‌ی زمستانی


to quilt a potholder

دستگیره را آجیده (لحاف‌دوزی) کردن


پیشنهاد کاربران

در چهل هنرpatchworkبه طور کلی چهل تکه دوزی معنی می دهدنه فقط لحاف

روتختی

لهاف پتو

ملافه


لحاف

👋 and the other two were just about the desk and the other two are the desk I had to get a hold for them and they said that they are you have to be a


کلمات دیگر: