1. rich allusions
کنایه های پر معنی
2. rich but still unhappy
پولدار ولی باز ناشاد
3. rich colors
رنگ های زنده
4. rich farmland
زمین کشاورزی حاصلخیز
5. rich foliage
شاخ وبرگ انبوه
6. rich foods
خوراک های چرب و نرم
7. rich garments
لباس های فاخر
8. rich gifts
هدایای پر ارزش
9. rich ladies were prancing in the hotel lobby
خانم های پولدار در سرسرای هتل می خرامیدند.
10. rich meadows
مراتع سبز و خرم
11. rich music
موسیقی خوش آوا
12. rich perfume
عطر خوشبو
13. rich soil
خاک غنی (پرقوت)
14. a rich artistic performance, full of nuance
برنامه ی هنری سرشار از ریزه کاری
15. a rich banquet
ضیافت مجلل
16. a rich continent
یک اقلیم پر برکت
17. a rich jewel
گوهر گرانبها
18. a rich lady
زن پولدار
19. a rich lady with bejeweled hands
زنی ثروتمند با دستانی پر از جواهر
20. a rich man who is romancing several women
مرد پولداری که با چندین زن مغازله می کند
21. a rich merchant
بازرگان پولدار
22. a rich military funeral
یک سوگواری نظامی پرتشریفات
23. a rich mine
یک کان غنی
24. a rich old party who owns two factories
شخص مسن و پولداری که صاحب دو کارخانه است
25. a rich prize
جایزه ی ارزشمند
26. a rich red
قرمز خوشرنگ
27. a rich sunset
یک غروب (خورنشست) پر جلوه
28. a rich voice
صدای پرطنین
29. the rich cultural legacy of iran
میراث گرانبهای فرهنگی ایران
30. the rich discountenanced elementary education for the workers
طبقه ی ثروتمند از آموزش ابتدایی برای کارگران رو گردان بود.
31. the rich get richer and the poor get poorer
داراها داراتر می شوند و ندارها ندارتر.
32. the rich odor of the barn
بوی قوی و مطبوع کاهدان
33. the rich too had to live in humble domesticity
پولداران هم مجبور بودند زندگی خانوادگی محقری داشته باشند.
34. the rich whom they addressed only in menial tones
پولدارانی که با آنها فقط با لحن چاپلوسانه حرف می زدند
35. the rich
ثروتمندان،پولداران،توانگران،داراها
36. a country rich in forests and mines
کشوری غنی از نظر جنگل و کان
37. a diet rich in oil and meat will make a person fat
رژیم غذایی پر از چربی و گوشت آدم را چاق می کند.
38. a locality rich in mineral springs
سرزمینی که از لحاظ چشمه های معدنی غنی است
39. a mixture rich in lime
یک آمیزه ی پر آهک
40. he became rich but remained a hick
پولدار شد ولی دهاتی مسلک باقی ماند.
41. he became rich salvaging torpedoed vessels
از راه اوراق کردن کشتی های اژدر خورده پولدار شد.
42. he got rich by devious means
او با نادرستی ثروتمند شد.
43. he is rich and full of wind
او پولدار و پر باد و فیس است.
44. he was rich and convivial
او پولدار و معاشرتی بود.
45. iran has rich deposits of oil and gas
ایران دارای منابع غنی نفت و گاز است.
46. mark twain's rich satire
طنز پر معنی مارک تواین
47. she became rich and famous in a short time
در مدت کوتاهی پولدار و بلندآوازه شد.
48. that greedy, rich man still labors for money
آن مرد ثروتمند طماع هنوز هم برای پول جان می کند.
49. the new rich
تازه به دوران رسیده(ها)،نوکیسه(ها)
50. strike it rich
1- منابع غنی معدنی کشف کردن 2- (ناگهان) به پول یا کامیابی رسیدن
51. a man that rich should have a car
مردی که آن همه ثروتمند است باید اتومبیل داشته باشد.
52. gambling made the rich man poor
قمار مرد پولدار را تهیدست کرد.
53. he married a rich widow
او با بیوه زن پولداری ازدواج کرد.
54. his loins were rich in sons
او پسرهای زیادی پس انداخت.
55. pork and other rich meats
گوشت خوک و دیگر گوشت های پر چربی
56. she is smart, rich and beautiful to boot
او باهوش و ثروتمند است و علاوه بر اینها خوشگل هم هست.
57. the defunct was rich
شخص متوفی پولدار بود.
58. the mine contains rich veins of coal
کان حاوی رگه های غنی زغالسنگ است.
59. to strike a rich vein of coal
یک رگه ی غنی زغال سنگ کشف کردن
60. he aspired to become rich and famous
او از ته دل آرزو می کرد که ثروتمند و مشهور شود.
61. he finally inveigled the rich widow into marrying him
بالاخره بیوه زن پولدار را فریب داد و با او ازدواج کرد.
62. he married into a rich family
او با خانواده ی پولداری وصلت کرد.
63. my mother took a rich dowry to my father's house
مادرم جهیزیه ی پرارزشی را به خانه ی پدرم برد.
64. she finally found a rich mate
بالاخره شوهر پول داری به تور زد.
65. she is good-looking and rich and many consider her a good catch
او خوشگل و پولدار است و خیلی ها فکر می کنند برای ازدواج مورد خوبی است.
66. she's netted herself a rich husband
او شوهر پولداری به تور زده است.
67. the poor and the rich
فقیران و ثروتمندان
68. they aren't all that rich
آنقدرها هم پولدار نیستند.
69. this island is very rich in avian life
این جزیره از نظر پرندگان بسیار غنی است.
70. your hopes of becoming rich are a mere delusion
آرزوی پولدار شدن تو چیزی جز خواب و خیال نیست.