1. This soup will be more nourishing if you skim off the fat.
اگر چربی سوپ را بگیری، بسیار مغذی خواهد بود
2. I caught a glimpse of Mark and Marge skimming over the ice.
من نگاهی به "مارک" و "مارج" که در حال سُر خوردن روی یخ بودند، انداختم
3. Detective Corby, assigned to the homicide, was skimming through the victim's book of addresses.
کاراگاه "کوربی"، که مسئول بررسی قتل بود، نگاهی به دفترچه تلفن قربانی انداخت
4. skim coat
لایه ی آخر رنگ
5. skim milk
شیر بی چربی
6. to skim a flat stone on the surface of a pond
سنگ مسطحی را بر روی استخر لغزاندن
7. to skim milk
چربی شیر را گرفتن
8. to skim the froth from the top of a pot
کف روی دیگ را گرفتن
9. to skim the oil off the soup
روغن روی آبگوشت را گرفتن
10. It took me an hour to skim the book.
[ترجمه اعظم نیت مقدم] یک ساعتی وقت برد کتاب را مرور کردم.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت طول کشید تا کتاب را بگیرم
[ترجمه گوگل]یک ساعت طول کشید تا کتاب را بیاموزم
11. Skim the jam and let it cool.
[ترجمه ترگمان]مربا را بردار و ولش کن
[ترجمه گوگل]مربا را بشویید و آن را سرد کنید
12. Remember to skim off the fat from the soup before you give it to our guests.
[ترجمه ترگمان]یادت باشد که قبل از اینکه آن را به مهمان ها بدهی، چربی را از روی سوپ برداری
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید قبل از دادن آن به مهمانان، چربی را از سوپ بریزید
13. Skim the scum off the jam and let it cool.
[ترجمه ترگمان]آشغال ها را جمع کن و ولش کن
[ترجمه گوگل]از بین بردن مربا خشک کن و خنک کن
14. I only had time to skim through the script before I flew over here.
[ترجمه ترگمان]من فقط وقت داشتم تا قبل از اینکه از اینجا پرواز کنم، متن را مرور کنم
[ترجمه گوگل]قبل از پرواز در اینجا، من فقط زمان داشتم از طریق اسکریپت استفاده کنم
15. Just skim through the second section to save time.
[ترجمه ترگمان]فقط به بخش دوم نگاه کنید تا زمان صرفه جویی کنید
[ترجمه گوگل]فقط از بخش دوم برای صرفه جویی در وقت صرف نظر کنید
16. He tried to skim off the best players from the local school teams.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد از بهترین بازیکنان تیم های محلی مدرسه خارج شود
[ترجمه گوگل]او سعی کرد بهترین بازیکنان تیم های مدرسه محلی را از بین ببرد
17. It's important for you to skim through the text.
[ترجمه هیرو] برای شما مهم است که نگاهی اجمالی به متن بیندازید.
[ترجمه اعظم نیت مقدم] مهم است که متن را سطحی مرور کنید.
[ترجمه ترگمان]برای شما مهم است که متن را با دقت نگاه کنید
[ترجمه گوگل]برای شما مهم است که از متن متنفر باشید
18. Skim the book in order to establish its relevance to your needs.
[ترجمه اعظم نیت مقدم] ابتدا مرور اجمالی از کتاب داشته باشید تا ببینید موضوعات مورد نیازتان در آن هست.
[ترجمه ترگمان]این کتاب را به منظور برقراری ارتباط با نیازهای خود انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]کتاب را به منظور تعیین ارتباط آن با نیازهایتان از بین ببرید
19. Skim off any scum.
[ترجمه ترگمان]Skim را از بین ببر
[ترجمه گوگل]از بین بردن هر کج خلقی
20. Strain the cooking liquid and skim off the fat.
[ترجمه ترگمان]از مایع پخت استفاده کنید و چربی را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]مایع پخت و پز را خیس کنید و چربی را از بین ببرید
21. Private companies should not be allowed to skim off profitable sectors of the postal service.
[ترجمه ترگمان]شرکت های خصوصی نباید مجاز به حذف بخش های سودآور خدمات پستی باشند
[ترجمه گوگل]شرکت های خصوصی نباید اجازه دهند که بخش های سودآور خدمات پستی را از بین ببرند
22. I always skim the financial section of the newspaper.
[ترجمه اعظم نیت مقدم] بخش مالی روزنامه را همیشه مرور می کنم.
[ترجمه ترگمان]من همیشه بخش مالی روزنامه را نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]من همیشه بخش مالی روزنامه را از بین می برم