کلمه جو
صفحه اصلی

kick the habit

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to rid oneself of an addiction.

• break free from an addiction

جملات نمونه

1. Doctors should try to persuade smokers to kick the habit.
[ترجمه ترگمان]پزشکان باید سعی کنند سیگاری ها را وادار به ترک عادت کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان باید سعی کنند سیگاری ها را قانع کنند که عادت کنند

2. Wally Reid was actually keen to kick the habit.
[ترجمه ترگمان]والی رید مشتاق بود که به این عادت لگد بزند
[ترجمه گوگل]Wally Reid در واقع علاقه مند به پا زدن عادت شد

3. Many people are unable to kick the habit, even smoking as a kind of spiritual sustenance.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم قادر به لگد زدن به عادت، حتی کشیدن به عنوان نوعی غذای معنوی نیستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم نمیتوانند عادت را بسوزانند، حتی سیگار کشیدن به عنوان نوعی نگهداری معنوی

4. How do you kick the habit when you've reached top?
[ترجمه ترگمان]وقتی به بالا رسیدی چه طور عادت می کنی؟
[ترجمه گوگل]چگونه عادت می کنید وقتی به بالا رسیدید؟

5. I just can't seem to kick the habit.
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که عادت کنم
[ترجمه گوگل]من فقط نمی توانم عادت کنم

6. To kick the habit for good, you need motivation, dependable support, and sound strategies.
[ترجمه ترگمان]برای لذت بردن از این عادت، شما به انگیزه، پشتیبانی قابل اعتماد و استراتژی های صوتی نیاز دارید
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن عادت خوب، شما نیاز به انگیزه، پشتیبانی قابل اعتماد و استراتژی های صحیح دارید

7. Kick The Habit ! Towards A Low Carbon Economy.
[ترجمه ترگمان]کنار کشیدن عادت! به سوی یک اقتصاد کم کربن
[ترجمه گوگل]ترک عادت ! به سوی اقتصاد کم کربن

8. We helped the heavy smoker to kick the habit.
[ترجمه ترگمان]ما به the سنگین کمک کردیم تا این عادت را ترک کنند
[ترجمه گوگل]ما به سیگاری سنگین کمک کرد تا عادت کند

9. Every smoker knows it's tough to kick the habit.
[ترجمه ترگمان]هر سیگاری می داند که ضربه زدن به این عادت دشوار است
[ترجمه گوگل]هر سیگاری می داند سخت است که عادت کند

10. According to research, only one smoker in a hundred is able to kick the habit without some kind of help.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تحقیق، تنها یک فرد سیگاری در صد سال می تواند عادت را بدون کمک به یک نوع کمک شروع کند
[ترجمه گوگل]با توجه به تحقیقات، تنها یک فرد سیگاری در صد میتواند بدون داشتن نوعی کمک، عادت کند

11. She's tried to give up smoking but just can't kick the habit.
[ترجمه ترگمان]سعی می کند سیگار بکشد، اما نمی تواند عادت کند
[ترجمه گوگل]او تلاش کرده است تا سیگار را ترک کند اما نمی تواند عادت کند

12. The scheme has already helped hundreds of smokers to kick the habit.
[ترجمه ترگمان]این طرح در حال حاضر به صدها سیگاری کمک کرده است تا این عادت را ترک کنند
[ترجمه گوگل]این طرح در حال حاضر به صدها تن از افراد سیگاری کمک کرده است تا عادت کنند

13. She used treats and kindness rather than nagging to persuade her mum to kick the habit for at least two weeks.
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی و مهربانی رفتار می کرد تا اینکه نق بزند تا مادرش را قانع کند که حداقل دو هفته از این عادت استفاده کند
[ترجمه گوگل]او از رفتارها و مهربانی استفاده می کرد تا مضطرب شود تا مادرم را مجبور کند تا عادت خود را حداقل دو هفته بیدار کند

14. Once the motivation to stop arises, it is not so difficult to kick the habit.
[ترجمه ترگمان]زمانی که انگیزه توقف ایجاد می شود، لگد زدن به آن سخت نیست
[ترجمه گوگل]هنگامی که انگیزه ای برای متوقف شدن ایجاد می شود، عادت را دشوار نخواهد کرد

پیشنهاد کاربران

عادت بد رو ترک کن

کار های زشت رو ترک کردن

stop doing some thing that is harm full habit like smoking or drinking


کلمات دیگر: