مالیات بردرآمد منفی (طرح پیشنهادی که طبق آن به اشخاص کم درآمد پول داده می شود)
negative income tax
مالیات بردرآمد منفی (طرح پیشنهادی که طبق آن به اشخاص کم درآمد پول داده می شود)
انگلیسی به فارسی
مالیات بردرآمد منفی (طرح پیشنهادی که طبق آن به اشخاص کم درآمد پول داده میشود)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a proposed governmental subsidy system in which people having an income below a specified level would receive money directly from the government.
• payment made by a country to a citizen in order to provide him with the minimum income
جملات نمونه
1. The system of negative income tax was firstly proposed by Milton Friedman of Chicago University, and developed by economists in the west later.
[ترجمه ترگمان]سیستم مالیات بر درآمد منفی ابتدا توسط میلتون فریدمن از دانشگاه شیکاگو مطرح شد و بعدا توسط اقتصاددانان در غرب توسعه یافت
[ترجمه گوگل]نظام مالیات بر درآمد منفی ابتدا توسط میلتون فریدمن از دانشگاه شیکاگو پیشنهاد شده و سپس توسط اقتصاددانان غربی توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]نظام مالیات بر درآمد منفی ابتدا توسط میلتون فریدمن از دانشگاه شیکاگو پیشنهاد شده و سپس توسط اقتصاددانان غربی توسعه یافته است
2. Organically combined with social welfare system, negative income tax is one kind of the effective mechanism, providing the payment voluntarily to the poor under certain level of income.
[ترجمه ترگمان]organically همراه با سیستم رفاهی اجتماعی، مالیات بر درآمد منفی یک نوع از مکانیزم موثر است که پرداخت داوطلبانه به فقرا تحت سطح خاصی از درآمد را تامین می کند
[ترجمه گوگل]به طور منظم با نظام رفاه اجتماعی همراه است، مالیات بر درآمد منفی یک نوع مکانیسم مؤثر است و پرداختن به طور مطلوب به فقرا در سطح معینی از درآمد است
[ترجمه گوگل]به طور منظم با نظام رفاه اجتماعی همراه است، مالیات بر درآمد منفی یک نوع مکانیسم مؤثر است و پرداختن به طور مطلوب به فقرا در سطح معینی از درآمد است
3. Any proposal for a negative income tax must have at least three elements-an income floor, a marginal tax rate, and a cutoff point.
[ترجمه ترگمان]هر پیشنهادی برای مالیات بر درآمد منفی باید حداقل سه عنصر داشته باشد - یک طبقه درآمد، نرخ مالیات حاشیه ای، و یک نقطه قطع
[ترجمه گوگل]هر گونه پیشنهادی برای مالیات بر درآمد منفی باید حداقل سه عنصر داشته باشد: یک سطح درآمد، یک نرخ مالیات نهایی و یک نقطه قطع
[ترجمه گوگل]هر گونه پیشنهادی برای مالیات بر درآمد منفی باید حداقل سه عنصر داشته باشد: یک سطح درآمد، یک نرخ مالیات نهایی و یک نقطه قطع
4. Thus, Pass to promote the negative income tax system, make"low protect"change into" negative tax ".
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تصویب سیستم مالیات بر درآمد منفی، \"حمایت کم\" را به \"مالیات منفی\" تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای ترویج سیستم مالیات بر درآمد منفی، تغییر را به «مالیات منفی» تغییر دهید
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای ترویج سیستم مالیات بر درآمد منفی، تغییر را به «مالیات منفی» تغییر دهید
5. Negative Income Tax A taxation system where income subsidies are given to persons or families that are below the poverty line.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر درآمد منفی یک سیستم مالیاتی است که در آن به افراد یا خانواده هایی که زیر خط فقر هستند داده می شود
[ترجمه گوگل]مالیات بر درآمد منفی یک سیستم مالیاتی که درآمد یارانه به افراد یا خانواده های زیر خط فقر داده می شود
[ترجمه گوگل]مالیات بر درآمد منفی یک سیستم مالیاتی که درآمد یارانه به افراد یا خانواده های زیر خط فقر داده می شود
6. Realize true fairness allocation, need to use negative income tax system when necessary.
[ترجمه ترگمان]در صورت لزوم باید از سیستم مالیاتی درآمد منفی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]تخصیص عدالت واقعی را درک کنید، در صورت لزوم از سیستم مالیاتی منفی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]تخصیص عدالت واقعی را درک کنید، در صورت لزوم از سیستم مالیاتی منفی استفاده کنید
کلمات دیگر: