کلمه جو
صفحه اصلی

oftener

انگلیسی به فارسی

اغلب


انگلیسی به انگلیسی

• more often; more frequently

جملات نمونه

1. Fear is often greater than the danger.
[ترجمه ترگمان]ترس اغلب بزرگ تر از خطر است
[ترجمه گوگل]ترس اغلب بیشتر از خطر است

2. Bad workmen often blame their tools.
[ترجمه ترگمان]کارگران بد اغلب ابزار خود را مقصر می دانند
[ترجمه گوگل]کارگران بد اغلب ابزارهای خود را سرزنش می کنند

3. The doctor is often more to be feared than the disease.
[ترجمه ترگمان]پزشک اغلب بیشتر از بیماری می ترسید
[ترجمه گوگل]پزشک اغلب بیشتر از این بیماری بیمار است

4. Often and little eating makes a man fat.
[ترجمه ترگمان]اغلب صرف غذا خوردن یک مرد چاق است
[ترجمه گوگل]اغلب غذا خوردن باعث می شود مرد چاق باشد

5. Money often unmakes the men who make it.
[ترجمه ترگمان]پول اغلب کسانی را که این کار را می کنند جذب می کنند
[ترجمه گوگل]پول اغلب مردان را که آن را می سازند باز می کند

6. He who buys what he does not need will often need what he cannot buy.
[ترجمه ترگمان]کسی که آنچه را که نیاز ندارد می خرد، اغلب به چیزی که نمی تواند بخرد نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او که چیزی را که او نمی خواهد خرید می بخشد، اغلب نیازمند چیزی است که او نمی تواند بخرد

7. Ill comes often on the back of worse.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از همیشه بر می گردم
[ترجمه گوگل]من اغلب در پشت بدتر می آید

8. Joy often comes after sorrow, like morning after night.
[ترجمه ترگمان]شادی غالبا مانند صبح پس از شب فرا می رسد
[ترجمه گوگل]شادی اغلب پس از غم و اندوه، مانند صبح بعد از شب می آید

9. Money is often lost for want of money.
[ترجمه ترگمان]پول اغلب به خاطر پول از دست می رود
[ترجمه گوگل]پول اغلب برای از دست دادن پول از دست می رود

10. A crow is never the whiter for washing herself often.
[ترجمه ترگمان]یک کلاغ همیشه برای شستن خود whiter نیست
[ترجمه گوگل]یک کلاغ اغلب برای شستن بیشتر از بقیه است

11. A good horse often needs a good spur.
[ترجمه ترگمان]اسب خوب اغلب به یک محرک خوب نیاز دارد
[ترجمه گوگل]یک اسب خوب برای اغلب نیازهای خوبی دارد

12. Genius often betrays itself into great errors.
[ترجمه ترگمان]نبوغ اغلب به خطاهای بزرگ خیانت می کند
[ترجمه گوگل]نابغه اغلب خود را به خطاهای بزرگ خیانت می کند

13. Kings and bears often worry keepers.
[ترجمه ترگمان]پادشاه و خرس ها اغلب اوقات نگران keepers هستند
[ترجمه گوگل]پادشاهان و خرس اغلب نگهبانان نگران هستند

14. Riches and virtue do not often keep each other company.
[ترجمه ترگمان]ریچز و تقوا اغلب هر شرکت دیگری را نگهداری نمی کنند
[ترجمه گوگل]ثروت و فضیلت اغلب شرکت های دیگر را حفظ نمی کنند

15. Labour is often the father of pleasure.
[ترجمه ترگمان]کارگر اغلب پدر لذت است
[ترجمه گوگل]کار اغلب پدر لذت است


کلمات دیگر: