1. I figured that we could make both ends meet this month.
[ترجمه ترگمان]من فهمیدم که ما می توانیم هر دو طرف در این ماه همدیگر را ببینیم
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که می توانیم هر دو انتهای این ماه را بسازیم
2. We're cutting and contriving to make both ends meet.
[ترجمه ترگمان]ما مشغول برش هستیم و ترتیبی می دهیم تا هر دو طرف با هم ملاقات کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال برش و ساختن هر دو طرف هستیم
3. If I can but make both ends meet, that's all I ask for.
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانم هر دو کار را با هم انجام دهم، فقط همین را می خواهم
[ترجمه گوگل]اگر من می توانم هر دو را به پایان برسانم، این همه چیزی است که من می خواهم
4. He's barely able to can make both ends meet.
[ترجمه ترگمان]او به سختی می تواند هر دو طرف را ببیند
[ترجمه گوگل]او به سختی می تواند بتواند هر دو طرف را متقاعد کند
5. It was impossible for the family to make both ends meet.
[ترجمه ترگمان]برای خانواده غیر ممکن بود که هر دو طرف یکدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه گوگل]برای هر خانواده به هر دو انتهای ملاقات غیرممکن بود
6. They could hardly make both ends meet and their debts were piling up.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سختی می توانستند با هم سر و کار داشته باشند و their انباشته شده بود
[ترجمه گوگل]آنها به سختی می توانستند هر دو طرف را متقاعد کنند و بدهی های خود را بالا بکشند
7. With high inflation, few can make both ends meet.
[ترجمه ترگمان]با تورم بالا، افراد کمی می توانند هر دو طرف یکدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه گوگل]با تورم زیاد، تعداد کمی از مردم می توانند هر دو طرف را ملاقات کنند
8. We are unable to can make both ends meet.
[ترجمه ترگمان]ما قادر به انجام هر دو طرف هستیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم هر دو طرف را متقاعد کنیم
9. We have to spend less to make both ends meet.
[ترجمه ترگمان]ما باید کم تر خرج کنیم تا هر دو طرف یکدیگر را ملاقات کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید کمتر هزینه کنیم تا هر دو طرف به پایان برسند
10. This method keeps economic information in marginal cost method and benefits to make both ends meet.
[ترجمه ترگمان]این روش اطلاعات اقتصادی را در روش هزینه حاشیه ای و منافع برای رسیدن هر دو طرف نگه می دارد
[ترجمه گوگل]این روش اطلاعات اقتصادی را در روش هزینه های حاشیه ای نگه می دارد و مزایایی را برای هر دو طرف به دست می آورد
11. Victor : I will have to start moonlighting to make both ends meet.
[ترجمه ترگمان](ویکتور): من باید moonlighting را شروع کنم تا هر دو طرف ملاقات داشته باشند
[ترجمه گوگل]ویکتور: من مجبور خواهم شد که به زودیافتن هر دو به پایان برسم
12. Even with a pared - down budget, they will have trouble to make both ends meet this year.
[ترجمه ترگمان]حتی با بودجه کم نشده، آن ها برای انجام هر دو طرف در سال جاری دچار مشکل خواهند شد
[ترجمه گوگل]حتی با یک بودجه تقسیم شده، آنها در سال جاری هر دو با مشکل مواجه خواهند شد