کلمه جو
صفحه اصلی

paralanguage

انگلیسی به فارسی

زبان پارسی


انگلیسی به انگلیسی

• non verbal vocal features that accompany speech in order to communicate specific meanings

جملات نمونه

1. As a type of nonverbal communication, paralanguage is of great importance in spoken language communication.
[ترجمه ترگمان]به عنوان نوعی ارتباط غیر کلامی، paralanguage از اهمیت زیادی در ارتباط کلامی سخن گفتن برخوردار است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نوع ارتباط غیرمستقیم، زبان پارسی در ارتباطات گفتاری زبان اهمیت زیادی دارد

2. They are paralanguage, sounds that go along with language.
[ترجمه ترگمان]آن ها paralanguage، صداهایی هستند که همراه با زبان حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها زبان پارسی هستند، برای تلفن های موبایل که همراه با زبان است

3. The use of paralanguage in the comedy Friends is found to be characterized by variations between individuals and between the male and the female.
[ترجمه ترگمان]استفاده از paralanguage در فیلم کمدی، با اختلاف بین افراد و بین مرد و مرد مشخص می شود
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد استفاده از فراموشی در کمدی �دوستان� با تغییرات بین افراد و بین مرد و زن مشخص شده است

4. Paralanguage, as a kind of nonverbal symbol, is of considerate importance in intercultural communication.
[ترجمه ترگمان]paralanguage، به عنوان یک نماد غیر کلامی، اهمیت زیادی در ارتباط بین فرهنگ ها دارد
[ترجمه گوگل]زبان پارلمانی، به عنوان نوعی نماد غیر کلامی، اهمیت قابل توجهی در ارتباطات بین فرهنگی دارد

5. This paper focuses on kinesic behavior and paralanguage since their influence on interpretation are believed to be more conspicuous, compared with other categories of nonverbal communication.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر رفتار kinesic و paralanguage تمرکز دارد زیرا تاثیر آن ها بر تفسیر، در مقایسه با مقوله های دیگر ارتباط غیر کلامی، مشهود است
[ترجمه گوگل]این مقاله بر رفتار جنبشی و فراموشی متمرکز است، زیرا تأثیر آنها در تفسیر، در مقایسه با سایر مقولات ارتباطی غیر کلامی بیشتر قابل توجه است

6. Writing requirements in today's media images and Paralanguage closely linked with and complement each other, become unified whole.
[ترجمه ترگمان]نوشتن الزامات در تصاویر رسانه ای امروز و ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر و مکمل یکدیگر، به طور کلی یکپارچه می شوند
[ترجمه گوگل]الزامات نوشتن در تصاویر رسانه های امروز و زبان پارسی، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و یکدیگر را تکمیل می کنند، تبدیل به کل یکپارچه می شوند

7. Paralanguage sounds just the opposite from the words themselves.
[ترجمه ترگمان]به نظر می آید که درست برعکس کلماتی است که خودشان می گویند
[ترجمه گوگل]زبان Paralanguage به نظر می رسد فقط مخالف از کلمات خود

8. Paralanguage is one of kind of particular language phenomenon and emerges with the sound language.
[ترجمه ترگمان]paralanguage یکی از انواع پدیده زبان خاص است و با زبان صدا ظهور می کند
[ترجمه گوگل]زبان پارسی یکی از انواع پدیده زبان خاص است و با زبان صوتی ظاهر می شود

9. The remarkable influence of context over use of paralanguage evinces the fact that contextual factors must be fully taken into account in the understanding of paralinguistic communication.
[ترجمه ترگمان]تاثیر قابل توجه متن بر استفاده از paralanguage این حقیقت را نشان می دهد که عوامل زمینه ای باید به طور کامل در درک ارتباطات paralinguistic در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]تأثیر قابل توجهی از زمینه در مورد استفاده از زبان پارسی، این واقعیت را نشان می دهد که در درک ارتباطات دو زبانه، باید عوامل محیطی به طور کامل مورد توجه قرار گیرد

10. Paralanguage, including body language, has been extensively studied in social psychology.
[ترجمه ترگمان]paralanguage، از جمله زبان بدنی، به طور گسترده در روان شناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]زبان پارسی، از جمله زبان بدن، در روانشناسی اجتماعی فراگیر شده است

11. They are paralanguage and silence.
[ترجمه ترگمان]همه ساکت و ساکت هستند
[ترجمه گوگل]آنها زبان و سکوت هستند

12. Language is more than words. It also includes kinesics (body language) and paralanguage (pitch, tone, and wordless noises).
[ترجمه ترگمان]زبان بیشتر از کلمات است همچنین شامل kinesics (زبان بدنی)و paralanguage (صدای، صدا، و صداهای بی کلام)نیز می شود
[ترجمه گوگل]زبان بیش از کلمات است همچنین شامل kinesics (زبان بدن) و زبان پارسی (زمین، تن، و صدای بی ادبی) است

13. The paper tries to show the culture difference in non-verbal communication through body language, paralanguage, object language, environmental language.
[ترجمه ترگمان]این مقاله سعی دارد تفاوت فرهنگ در ارتباط غیر کلامی از طریق زبان بدنی، زبان بدنی، زبان شی، زبان محیطی را نشان دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله سعی دارد تفاوت فرهنگی در ارتباطات غیر کلامی را از طریق زبان بدن، زبان پارسی، زبان شیء، زبان محیطی نشان دهد

پیشنهاد کاربران

فرازبان

paralanguage ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: پیرازبان
تعریف: آن جنبه هایی از رفتار کلامی، مانند مکث و تغییر لحن، که علی رغم معنی دار بودن در نظام زبان قرار نمی گیرند


کلمات دیگر: