کلمه جو
صفحه اصلی

oil slick


لکه ی نفت (شناور روی آب دریا یا رودخانه)، نفت شناور

انگلیسی به فارسی

لکهی نفت (شناور روی آب دریا یا رودخانه)، نفت شناور


لکه نفت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a film of oil floating on water.

• glossy smooth spot on the water's surface (created by an oil spill, environmental pollution)
an oil slick is a layer of oil that is floating on top of the sea or a lake because oil has accidentally come out of a ship or container.

جملات نمونه

1. The oil slick is now 35 miles long.
[ترجمه ترگمان]سرعت روغن اکنون ۳۵ مایل طول دارد
[ترجمه گوگل]لکه های نفت اکنون 35 مایل طول دارد

2. The oil slick seriously threatens marine life around the islands.
[ترجمه ترگمان]روغن به طور جدی زندگی دریایی را در اطراف جزایر تهدید می کند
[ترجمه گوگل]عوارض نفتی به طور جدی زندگی دریایی در اطراف جزایر را تهدید می کند

3. Bad habits surface like bits of forgotten oil slick in a salmon farm.
[ترجمه ترگمان]عادت های بد مانند تکه های روغن فراموش شده در یک مزرعه پرورش ماهی
[ترجمه گوگل]سطوح عادت بد مانند سطوح مخلوط نفت فراموش شده در مزرعه ماهی قزل آلا

4. Southeast winds nudged the oil slick onto the shore.
[ترجمه ترگمان]باده ای جنوب شرقی به نرمی روغن روی ساحل می کوفتند
[ترجمه گوگل]باد های جنوب شرقی بر روی سواحل دریا برافروخته است

5. Her coffee had an oil slick on top.
[ترجمه ترگمان]قهوه اش کمی روغن خورده بود
[ترجمه گوگل]قهوه ی خود را در بالای سرش قرار داده بود

6. This problem to some extent overshadowed the oil slick as an environmental issue.
[ترجمه ترگمان]این مساله تا حدی سطح روغن را به عنوان یک مساله زیست محیطی تحت الشعاع قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مسئله تا حدی به عنوان یک مسئله زیست محیطی به نظر می رسد

7. The oil slick stretched all the way to the horizon.
[ترجمه ترگمان]روغن چرب و لغزنده تا افق را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]عطر و طعم روغن به تمام افق ها رسیده است

8. Instead, they found only bubbles and a thin oil slick.
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها تنها حباب و یک روغن نازک پیدا کردند
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها تنها حباب ها و یک لایه نازک روغن یافتند

9. Sunlight bouncing off the ocean surface gives the oil slick a mirror-like reflection easily detected by satellite sensors.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید که از سطح اقیانوس ساطع می شود به روغن یک بازتاب آینه ای را می دهد که به راحتی توسط سنسورهای ماهواره ای تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]نور خورشید که از سطح اقیانوس تکان می خورد، باعث می شود که انعکاس یخ مانند یک آینه ی آینه به راحتی توسط سنسورهای ماهواره ای شناسایی شود

10. As the flood crested, an oil slick caught fire and burned house down to the waterline.
[ترجمه ترگمان]همانطور که موج بر آن موج می زد، یک نفت لغزنده آتش گرفت و خانه را به سطح آب در آورد
[ترجمه گوگل]همانطور که سیل خرد شد، یک لکه نفتی آتش گرفت و خانه را به سمت خط آبشار سوخته

11. The oil slick may be particularly obvious because it is occurring in the sunglint area, where the mirror-like reflection of the Sun off the water gives the Gulf of Mexico a washed-out look.
[ترجمه ترگمان]این روغن ممکن است به طور خاص واضح باشد چون در ناحیه sunglint اتفاق می افتد، جایی که بازتاب آینه ای خورشید از روی آب به خلیج مکزیک نگاه شسته شده را می دهد
[ترجمه گوگل]لکه های نفتی ممکن است به خصوص به وضوح باشد، زیرا در ناحیه لگن رخ می دهد، جایی که بازتاب آفتاب خورشید از آب به خلیج مکزیک نگاه می کند

12. An oil slick caused by a spill from a supertanker has hit several beaches.
[ترجمه ترگمان]نشت نفت ناشی از نشت نفت از a به چندین ساحل برخورد کرده است
[ترجمه گوگل]یک سیل نفتی ناشی از نشت نفت از یک سوپراتور، چندین سواحل را تجربه کرده است

13. A crude oil slick quickly spreads out over water.
[ترجمه ترگمان]نفت خام از روی آب به سرعت پخش می شود
[ترجمه گوگل]یک اسکراب روغن خام به سرعت از آب خارج می شود

14. The oil slick in the Persian Gulf seriously threatened the marine life around the sea.
[ترجمه ترگمان]نشت نفت در خلیج فارس به طور جدی زندگی دریایی را در اطراف دریا تهدید کرده است
[ترجمه گوگل]خطری در خلیج فارس به طور جدی زندگی دریایی در اطراف دریا را تهدید کرد

15. Oil slick prompts no-fishing zone Fishermen have introduced a voluntary ban on fishing in the area surrounding the Shetland oil slick.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران از ماهیگیری در منطقه ماهیگیری بدون ماهیگیری منع شده اند و ممنوعیت اختیاری ماهیگیری در منطقه ای که در اطراف روغن شتلند رد و بدل شده است را ارائه کرده اند
[ترجمه گوگل]اسکلت نفت ناشی از ناحیه بدون ماهیگیری ماهیگیران ممنوعیت داوطلبانه ماهیگیری در منطقه اطراف اسلحه نفتی شتلند را معرفی کرده اند


کلمات دیگر: