(فرانسه) شور زندگانی، نشاط زندگی، زیست شادی
joie de vivre
(فرانسه) شور زندگانی، نشاط زندگی، زیست شادی
انگلیسی به فارسی
(فرانسه) شور زندگانی، نشاط زندگی، زیست شادی
Joie de vivre
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: joy of living (French); the intense pleasure one takes from being alive.
• متضاد: depression
• متضاد: depression
• (french) happiness of life, joy of living, enjoyment of life
joie de vivre is a feeling of happiness and enjoyment of life; a literary expression.
joie de vivre is a feeling of happiness and enjoyment of life; a literary expression.
مترادف و متضاد
cheerfulness
Synonyms: delight, enjoyment, gaiety, gladsomeness, happiness, high spirits, joviality, joy, joyfulness, joyousness, lightheartedness, love of life, merriment, molliness, spiritedness
Antonyms: depression, sobriety
جملات نمونه
1. He has plenty of joie de vivre.
[ترجمه ترگمان]او از زندگی پر نشاط فراوانی برخوردار است
[ترجمه گوگل]او مقدار زیادی جوی دویو دارد
[ترجمه گوگل]او مقدار زیادی جوی دویو دارد
2. Her sweetness, her candor, her joie de vivre and fresh beauty-why had he been so long in appreciating it?
[ترجمه ترگمان]لطف او، صداقت او، شادابی و زیبایی تازه - چرا این قدر طول کشیده بود که این موضوع را درک کند؟
[ترجمه گوگل]شیرین او، محبت او، جوی دویو و زیبایی تازه، چرا او تا به حال به آن قدردانی کرده است؟
[ترجمه گوگل]شیرین او، محبت او، جوی دویو و زیبایی تازه، چرا او تا به حال به آن قدردانی کرده است؟
3. That Chip and his joie de vivre are on the move.
[ترجمه ترگمان]آن چیپ و \"لذت زندگی او\" در حال حرکت هستند
[ترجمه گوگل]این چیپ و Joie de vivre او در حال حرکت هستند
[ترجمه گوگل]این چیپ و Joie de vivre او در حال حرکت هستند
4. The joie de vivre I had experienced in Seoul had all but dissipated.
[ترجمه ترگمان]\" شادی و زندگی که من در سئول تجربه کرده بودم، همه چیز جز از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]جوی دویور من در سئول تجربه کرده بود اما همه چیز را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]جوی دویور من در سئول تجربه کرده بود اما همه چیز را از دست داده بود
5. It seems that joie de vivre is well engrained in its national psyche.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که \"زندگی پر شور\" در روح ملی اش به خوبی درک شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که جوی دویو در روان ملی خود به خوبی پررنگ شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که جوی دویو در روان ملی خود به خوبی پررنگ شده است
6. The sunny charm of France joie de vivre sparkles in Provence.
[ترجمه ترگمان]در پرووانس، جذابیت خیره کننده \"نشاط زندگی\" فرانسه به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]جذابیت آفتابی فرانسه، جوی دویو در Provence جالب است
[ترجمه گوگل]جذابیت آفتابی فرانسه، جوی دویو در Provence جالب است
7. However, he adds that a youthful outlook and joie de vivre are also significant characteristics in those who retain a young appearance.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او اضافه می کند که یک دیدگاه جوان و \"شادی\" نیز در کسانی که ظاهر جوان را حفظ می کنند، برجسته است
[ترجمه گوگل]با این حال، او اضافه می کند که چشم انداز جوان و joie de vivre نیز ویژگی های قابل توجه در کسانی که حفظ ظاهر جوان است
[ترجمه گوگل]با این حال، او اضافه می کند که چشم انداز جوان و joie de vivre نیز ویژگی های قابل توجه در کسانی که حفظ ظاهر جوان است
8. Give the Joie de vivre Hotels a chance and sign up for their Joy of Life Club (http://www. joyoflifeclub. com/).
[ترجمه ترگمان]به هتل \"joie de vivre\" فرصتی بدهید و برای شادی باشگاه زندگی خود ثبت نام کنید (http: \/ \/ www joyoflifeclub com \/)
[ترجمه گوگل]به جوی دویور هتل ها فرصت بدهید و برای باشگاه شادی زندگی خود (http: // www joyoflifeclub com /) ثبت نام کنید
[ترجمه گوگل]به جوی دویور هتل ها فرصت بدهید و برای باشگاه شادی زندگی خود (http: // www joyoflifeclub com /) ثبت نام کنید
9. It seems that joie de vivre is well engrained in the national psyche.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که \"زندگی پر شور\" در روح ملی به خوبی درک شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که جوی دویو در روان ملی به خوبی درگیر است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که جوی دویو در روان ملی به خوبی درگیر است
10. Enter my saving grace: Joie de vivre Hotels and their Joy of Life Club.
[ترجمه ترگمان]grace نجات ام را وارد کنید: joie دو هتل زندگی و شادی باشگاه زندگی
[ترجمه گوگل]فریاد نجات من را وارد کنید: Joie de vivre Hotels and Club of Joy of Life
[ترجمه گوگل]فریاد نجات من را وارد کنید: Joie de vivre Hotels and Club of Joy of Life
11. Her unconventional attitude and charismatic joie de vivre made her an attractive companion for affluent young playboys.
[ترجمه ترگمان]رفتار غیر متعارف او و \"شادی charismatic\" او را به عنوان یک همدم جذاب برای جوانان ثروتمند ثروتمند ساخته بود
[ترجمه گوگل]نگرش غیر متعارف و جیمز جیمز دایوور، او را همراهی جذابی برای بازیگران جوان ثروتمند ساخته است
[ترجمه گوگل]نگرش غیر متعارف و جیمز جیمز دایوور، او را همراهی جذابی برای بازیگران جوان ثروتمند ساخته است
12. The sight of their joie de vivre is beaume which soothes the pain of loneliness.
[ترجمه ترگمان]دیدن شادی و زندگی آن ها beaume است که درد تنهایی را تسکین می دهد
[ترجمه گوگل]دیدگاه جوی دویو آن است که می تواند درد و تنهایی را آرام کند
[ترجمه گوگل]دیدگاه جوی دویو آن است که می تواند درد و تنهایی را آرام کند
13. After the depressing events of the last few months, Mina felt that it was time to put a little joie de vivre back into their lives.
[ترجمه ترگمان]پس از اتفاقات depressing در چند ماه گذشته، مینا احساس کرد که زمان آن رسیده است که زندگی خود را به زندگی خود بازگرداند
[ترجمه گوگل]پس از حوادث ناگوار چند ماه گذشته، مینا احساس کرد که وقت آن رسیده است که جوی دایو را به زندگی خود بازگرداند
[ترجمه گوگل]پس از حوادث ناگوار چند ماه گذشته، مینا احساس کرد که وقت آن رسیده است که جوی دایو را به زندگی خود بازگرداند
14. It was an instant hit, and later came to symbolise Trenet's joie de vivre.
[ترجمه ترگمان]این یک ضربه سریع بود و بعدا به \"شادی زندگی Trenet\" رسید
[ترجمه گوگل]این یک ضربه فوری بود و بعدا به نمادی از جودو تروت اشاره کرد
[ترجمه گوگل]این یک ضربه فوری بود و بعدا به نمادی از جودو تروت اشاره کرد
پیشنهاد کاربران
vivaciousness
شور زندگانی، نشاط زندگی، شادی لذت بخشی بودن لحظات زندگی
cheerfully ، merriness, enthusiasm, liveliness
شیرین کام شادی vivacious ، welfare
bliss, delight سعادت، لذت نشاط و شادی و مسرور
شور زندگانی، نشاط زندگی، شادی لذت بخشی بودن لحظات زندگی
cheerfully ، merriness, enthusiasm, liveliness
شیرین کام شادی vivacious ، welfare
bliss, delight سعادت، لذت نشاط و شادی و مسرور
کلمات دیگر: