کلمه جو
صفحه اصلی

majorette


رجوع شود به: drum majorette

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: drum majorette


مهمات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: see drum majorette.

• drum majorette; girl or woman who leads a marching band; girl or woman who twirls a baton in a marching band
a majorette is a girl or young woman who marches at the front of a musical band in a procession. majorettes wear a uniform and carry sticks which they spin with their fingers and sometimes throw into the air and catch.

جملات نمونه

1. There is the majorette hat that Liam calls the Lennon and the fantastic heavy melton coat that he calls The Fool on The Hill.
[ترجمه ترگمان]این کلاه majorette است که لیام \"لنون\" (the)را \"the\" (melton fantastic)می نامد که او آن را احمق \"هیل\" می نامد
[ترجمه گوگل]کلاه Majette که لیام لنون و ماتون کت سنگین فوق العاده ای که او به نام The Fool on The Hill می خواند، نامیده می شود

2. The drum majorette twirled her baton.
[ترجمه ترگمان]طبل ها به حرکت در آمدند و baton را twirled
[ترجمه گوگل]درام متولد شد

3. The drum majorette twirled her .
[ترجمه ترگمان]طبل ها او را تاب می دادند
[ترجمه گوگل]درام متولد شد

4. Brad was a hero on the football field, and Annette cheered him on as a majorette.
[ترجمه ترگمان]برد یک قهرمان در زمینه فوتبال بود و آنت او را به عنوان یک majorette تشویق می کرد
[ترجمه گوگل]براد یک قهرمان در زمین فوتبال بود، و آنت او را به عنوان یک مهماندار تشویق کرد

5. Her voice had the pubescent innocence of a junior high school majorette.
[ترجمه ترگمان]صدای او، innocence pubescent دوران دبیرستان junior بود
[ترجمه گوگل]صدای او بی گناهی نابالغ از مدرسه دبیرستان بود

6. The Daughter dodged an elbow thrust, and brought the majorette rod down on the Sandrat's back.
[ترجمه ترگمان]دختر یکی از آرنجش را کنار زد و چوب majorette را روی پشتش گذاشت
[ترجمه گوگل]دختره رانندگی آرنج را رد کرد و میله ی مهمه را در پشت ساندرا آورد

7. Kungfu master Shi Dechao can swing his 10-kilogram 'monk's spade, ' an ancient Chinese shovel, like a majorette twirling a baton.
[ترجمه ترگمان](شی Dechao)(Kungfu Dechao)می تواند بیل - ۱۰ کیلوگرمی خود را، یک بیل باستانی چینی، مانند a که در حال چرخش با عصا هستند، به نوسان درآورد
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد کونگ فو شی دکائو می تواند بشکه 10 کیلوگرمی 'راهب' خود را بگوشد، 'یک بیل چینی باستان'، مانند یک بمب گذاری شده با یک پیچ و تاب بزرگ

8. A hollow metal rod with a heavy rubber tip or tips that is wielded and twirled by a drum major or drum majorette.
[ترجمه ترگمان]یک میله فلزی توخالی با نوک لاستیکی و یا نوک لاستیکی که به وسیله یک طبل بزرگ و یا درام دار آویخته می شود
[ترجمه گوگل]یک میله فلزی توخالی با یک نکته ی لاستیکی سنگین یا راهنمایی که با استفاده از یک درام عمده یا درام متمرکز شده است

پیشنهاد کاربران

رهبر گروه رژه

استاد بزرگ


کلمات دیگر: