• skydiving, dropping from an aircraft with a parachute
parachuting
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. If you want excitement, you should try parachuting.
[ترجمه ترگمان]، اگه هیجانی میخوای باید \"parachuting\" رو امتحان کنی
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید هیجان داشته باشید، باید چتربازی را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید هیجان داشته باشید، باید چتربازی را امتحان کنید
2. I was going to have a go at parachuting but lost my nerve at the last minute.
[ترجمه الینا گلبندی] سقوط با چتر - چتر بازی
[ترجمه ترگمان]می خواستم به parachuting بروم، اما در آخرین لحظه اعصابم را از دست دادم[ترجمه گوگل]من قصد داشتم در چتربازی بمانم اما آخرین لحظه را از دست دادم
3. I don't think the parachuting weekend is for me - the art class is more my style.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم آخر هفته آخر برای من باشد - کلاس هنر سبک من است
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم آخر هفته چتربازی برای من باشد - کلاس هنر بیشتر سبک من است
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم آخر هفته چتربازی برای من باشد - کلاس هنر بیشتر سبک من است
4. Parachuting takes a lot of nerve.
[ترجمه گیتا] چتربازی استرس زیادی داره
[ترجمه فاطمه] چتر نجات اعصاب زیادی میگیرد
[ترجمه ترگمان] parachuting \"خیلی اعصاب داره\"[ترجمه گوگل]چتربازی طول می کشد عصب زیادی
5. But for me, parachuting was no passing fancy.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر من، parachuting اصلا به آن فکر نمی کرد
[ترجمه گوگل]اما برای من، چتربازی فاقد فانتزی بود
[ترجمه گوگل]اما برای من، چتربازی فاقد فانتزی بود
6. I thought I might try parachuting.
[ترجمه ترگمان] فکر کردم شاید \"parachuting\" رو امتحان کنم
[ترجمه گوگل]فکر کردم شاید چتر نویسی را امتحان کنم
[ترجمه گوگل]فکر کردم شاید چتر نویسی را امتحان کنم
7. Every time you go parachuting you're taking your life in your hands.
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که میری و زندگیت رو در دستان خودت قرار میدی
[ترجمه گوگل]هر زمانی که به چتر می روید، زندگی خود را در دستان خود می گیرید
[ترجمه گوگل]هر زمانی که به چتر می روید، زندگی خود را در دستان خود می گیرید
8. The idea of parachuting out of a plane terrifies me.
[ترجمه ترگمان]فکر خارج شدن از هواپیما منو ترسونده
[ترجمه گوگل]ایده منفجر کردن هواپیما از یک هواپیما منحرف می شود
[ترجمه گوگل]ایده منفجر کردن هواپیما از یک هواپیما منحرف می شود
9. Parachuting is a dangerous occupation.
[ترجمه ترگمان]parachuting شغل خطرناکیه
[ترجمه گوگل]چتر نجات یک شغل خطرناک است
[ترجمه گوگل]چتر نجات یک شغل خطرناک است
10. His hobby is freefall parachuting.
[ترجمه ترگمان]سرگرمی او freefall parachuting است
[ترجمه گوگل]سرگرمی او فضای باز است
[ترجمه گوگل]سرگرمی او فضای باز است
11. She regularly goes parachuting.
[ترجمه ترگمان]او به طور مرتب از اینجا می رود
[ترجمه گوگل]او به طور منظم به پارکینگ می رود
[ترجمه گوگل]او به طور منظم به پارکینگ می رود
12. Locals recalled a pilot parachuting into a field behind the farmhouse, with flames coming from his body.
[ترجمه ترگمان]افراد محلی یک خلبان pilot را به مزرعه ای در پشت ساختمان به یاد اوردند و زبانه های آتش از بدنش بیرون آمد
[ترجمه گوگل]محله های محلی یک خلبان را به یک مزرعه در پشت مزرعه، با شعله های آتش از بدن او، به یاد می آورد
[ترجمه گوگل]محله های محلی یک خلبان را به یک مزرعه در پشت مزرعه، با شعله های آتش از بدن او، به یاد می آورد
13. Three parachuting colleagues and the plane's pilot were unaware of the incident as it happened.
[ترجمه ترگمان]سه تن از همکاران parachuting و خلبان هواپیما از این حادثه بی خبر بودند
[ترجمه گوگل]سه همکار پارک چمدان و خلبان هواپیما از این حادثه مطلع نبودند
[ترجمه گوگل]سه همکار پارک چمدان و خلبان هواپیما از این حادثه مطلع نبودند
14. Parachuting, however, was only a small part of a most intensive programme.
[ترجمه ترگمان]با این حال، parachuting تنها بخش کوچکی از برنامه فشرده بود
[ترجمه گوگل]با این حال، چتربازی تنها بخش کوچکی از یک برنامه شدیدتر بود
[ترجمه گوگل]با این حال، چتربازی تنها بخش کوچکی از یک برنامه شدیدتر بود
پیشنهاد کاربران
پریدن با چتر نجات
با چتر نجات پریدن
چتر نجات
پریدن به وسیله چتر نجات
همون ورزشی که با هواپیما تا ارتفاع خیلی بالایی میرن و با چتر نجات میپرن پایین.
** فقط تصور کنید چتر نجاتت باز نشه. . .
تلفظ : Parachuting is a method of transiting from a high point to Earth with the aid of gravity, involving the control of speed during the descent using a parachute or parachutes
پِرِشو ت^ینگ
** فقط تصور کنید چتر نجاتت باز نشه. . .
تلفظ : Parachuting is a method of transiting from a high point to Earth with the aid of gravity, involving the control of speed during the descent using a parachute or parachutes
پِرِشو ت^ینگ
کلمات دیگر: