کلمه جو
صفحه اصلی

make a dent in

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to make progress, esp. by lessening a burden.

- Can you make a dent in this pile of work?
[ترجمه ترگمان] میتونی یه فرو رفتگی توی این کپه کار درست کنی؟
[ترجمه گوگل] آیا می توانم در این شمع کار چرت زدم؟

(2) تعریف: to lessen or weaken.

- Buying the new car made a big dent in my bank account.
[ترجمه ترگمان] خریدن ماشین جدید یک فرورفتگی بزرگ در حساب بانکی من ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل] خریدن ماشین جدید، در حساب بانکی من بزرگ شد
- Her last point made quite a dent in his argument.
[ترجمه ترگمان] آخرین حرفی که زده بود باعث فرو رفتگی در مشاجره او شد
[ترجمه گوگل] آخرین نکته اش در استدلالش کاملا محکم شده است

• make a depression in -, create a hollow in -

جملات نمونه

1. The stone made a dent in the roof of my car.
[ترجمه ترگمان]سنگ یک فرو رفتگی در سقف ماشین من ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]سنگ ساخته شده در چادر ماشین من

2. The lawyer's fees will make a dent in our finances.
[ترجمه ترگمان]حق وکیل در امور مالی ما فرو رفتگی ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هزینه های وکیل در مالیات ما تاثیر می گذارد

3. The stone made a dent in the roof of the car.
[ترجمه ترگمان]سنگ باعث فرو رفتگی در سقف ماشین شد
[ترجمه گوگل]سنگ در سقف خودرو ساخته شده است

4. But that only made a dent in what had to be done.
[ترجمه ترگمان]اما این فقط یک فرو رفتگی در کاری بود که باید انجام می شد
[ترجمه گوگل]اما این تنها چیزی است که باید انجام شود

5. They barely made a dent in the vast area they were supposed to cover.
[ترجمه ترگمان]ان ها به سختی یک فرورفتگی در منطقه وسیعی که قرار بود پوشش دهند ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]آنها به سختی در ناحیه وسیعی قرار گرفتند که قرار بود آنها را پوشش دهد

6. Now Sakata, with its new car, Glory, had at least made a dent in the numbers of unemployed.
[ترجمه ترگمان]اکنون Sakata با خودروی جدیدش، افتخار، حداقل باعث فرو رفتگی در تعداد بیکاران شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Sakata، با ماشین جدید خود، Glory، حداقل در تعداد بیکاران ساخته شده است

7. The commission had barely begun to make a dent in the problem.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون به سختی شروع به فرو رفتگی در این مشکل کرده است
[ترجمه گوگل]این کمیسیون به سختی شروع به حل و فصل مشکل کرده است

8. I'll try to help you make a dent in some of that work.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم به تو کمک کنم که در بعضی از این کارها یک فرورفتگی درست کنی
[ترجمه گوگل]من سعی خواهم کرد که در برخی از این کارها به شما کمک کنم

9. The cost of climate protection would barely make a dent in that growth.
[ترجمه ترگمان]هزینه حفاظت از آب و هوا به سختی می تواند باعث فرو رفتگی در این رشد شود
[ترجمه گوگل]هزینه حفاظت از آب و هوا به سختی می تواند در این رشد ایجاد کند

10. But to make a dent in the cleaning, you'd need to dedicate a whole month's worth of weekends.
[ترجمه ترگمان]اما برای فرو رفتگی در تمیز کردن، باید یک ماه کامل از تعطیلات آخر هفته را اختصاص دهید
[ترجمه گوگل]اما برای تمیز کردن، باید یک روز تعطیلات آخر هفته را اختصاص دهید

11. To make a dent in the slaughter of the sharks, however, there are going to have to be a lot of people willing to spoil this particular sport.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای اینکه یک فرو رفتگی در کشتار کوسه ها ایجاد شود، باید افراد زیادی وجود داشته باشند که تمایل دارند این ورزش خاص را خراب کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، برای ساختن گودال در کشتار کوسه ها، تعداد زیادی از مردم می خواهند که این ورزش خاص را از بین ببرند

12. Now we're just trying to make a dent in a war that's actually gone on a lot longer and claimed a lot more lives.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما فقط سعی داریم در جنگی که خیلی بیشتر ادامه پیدا کرده و زندگی های بیشتری را ادعا می کنند، فرو رفتگی ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ما فقط سعی داریم یک جنگجو را در یک جنگ که عملا بیشتر طول می کشد و زندگی های بیشتری را به بار آورد

13. We worked all day and still didn't make a dent in this paperwork.
[ترجمه ترگمان]ما تمام روز را کار کردیم و هنوز هم در این کاغذ بازی فرو نکردیم
[ترجمه گوگل]ما تمام روز کار می کردیم و هنوز هم در این پرونده ها کاری انجام نداده ایم

14. So far, none have managed to make a dent in the search market.
[ترجمه ترگمان]تاکنون، هیچ کدام موفق به فرو رفتگی در بازار جستجو نشده اند
[ترجمه گوگل]تا کنون، هیچ کدام موفق به ایجاد یک دام در بازار جستجو نیست

15. She thought it dry, and it was, but she could not make a dent in the downpour itself.
[ترجمه ترگمان]او آن را خشک و خشک می کرد، اما نمی توانست فرو رفتگی در خود فرو کند
[ترجمه گوگل]او فکر کرد خشک است، و آن را بود، اما او نمیتواند در یک نفس نفوذ کند


کلمات دیگر: