دوره تأخیر
latency period
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• stage in child development from approximately age 5 to age 12
جملات نمونه
1. He pointed out that the latency period is absent in primitive societies and is found only in higher cultures.
[ترجمه ترگمان]او خاطر نشان ساخت که دوره کمون در جوامع اولیه وجود ندارد و تنها در فرهنگ های بالاتر یافت می شود
[ترجمه گوگل]او اشاره کرد که دوره تأخیر در جوامع ابتدایی وجود ندارد و فقط در فرهنگ های بالاتر یافت می شود
[ترجمه گوگل]او اشاره کرد که دوره تأخیر در جوامع ابتدایی وجود ندارد و فقط در فرهنگ های بالاتر یافت می شود
2. Freud emphasized the importance of the latency period for the cultural development of the individual, and hence the society.
[ترجمه ترگمان]فروید بر اهمیت دوره کمون برای رشد فرهنگی فرد تاکید کرد و از این رو جامعه
[ترجمه گوگل]فروید تأکید بر اهمیت دوره تأخیر برای توسعه فرهنگی فرد و در نتیجه جامعه است
[ترجمه گوگل]فروید تأکید بر اهمیت دوره تأخیر برای توسعه فرهنگی فرد و در نتیجه جامعه است
3. Patients usually become symptomatic after a latency period of hours to days.
[ترجمه ترگمان]بیماران معمولا بعد از یک دوره کمون ساعت چند روز بروز می کنند
[ترجمه گوگل]بیماران معمولا پس از یک دوره زمانی چند ساعت تا چند روز علائم ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]بیماران معمولا پس از یک دوره زمانی چند ساعت تا چند روز علائم ایجاد می کنند
4. Thus, providing for a latency period of approximately half a year between credit contraction and economic collapse, based on my Olympic Games timing, I would pinpoint the bust for 200
[ترجمه ترگمان]بنابراین، فراهم کردن مدت زمان تاخیر حدودا نیم سال بین انقباض اعتبار و فروپاشی اقتصادی، براساس زمان بندی بازی های المپیک، من مجسمه نیم تنه ۲۰۰ را به ۲۰۰ تن کاهش می دهم
[ترجمه گوگل]بنابراین، ارائه یک دوره تقریبی نیمی از تقریبا نیم سال بین انقباض اعتباری و فروپاشی اقتصادی، براساس زمان بندی بازی های المپیک من، من برای 200
[ترجمه گوگل]بنابراین، ارائه یک دوره تقریبی نیمی از تقریبا نیم سال بین انقباض اعتباری و فروپاشی اقتصادی، براساس زمان بندی بازی های المپیک من، من برای 200
5. Business activity monitoring shortens the latency period between a significant business event and notification of the right person in the organization.
[ترجمه ترگمان]نظارت بر فعالیت تجاری مدت زمان تاخیر بین رویداد مهم تجاری و اطلاع فرد مناسب در سازمان را کوتاه می کند
[ترجمه گوگل]نظارت بر فعالیت های تجاری کوتاه مدت زمان تأخیر بین یک رویداد مهم کسب و کار و اطلاع رسانی از فرد مناسب در سازمان است
[ترجمه گوگل]نظارت بر فعالیت های تجاری کوتاه مدت زمان تأخیر بین یک رویداد مهم کسب و کار و اطلاع رسانی از فرد مناسب در سازمان است
6. A latency period is the length of time between catching a disease and showing signs having caught it.
[ترجمه ترگمان]دوره کمون طول زمان بین گرفتن یک بیماری و نشان دادن نشانه هایی است که به آن مبتلا شده اند
[ترجمه گوگل]یک دوره تأخیر طول زمان بین ابتلا به بیماری و نشانه گرفتن آن است
[ترجمه گوگل]یک دوره تأخیر طول زمان بین ابتلا به بیماری و نشانه گرفتن آن است
7. According to instructions, the latency period of bird flu is usually less than days if a human is infected.
[ترجمه ترگمان]طبق دستورالعمل، مدت زمان latency آنفلوآنزای مرغی کم تر از چند روز طول می کشد اگر یک انسان آلوده شود
[ترجمه گوگل]با توجه به دستورالعمل، مدت زمان تاخیر آنفلوانزای مرغی معمولا کمتر از روز است، در صورتی که یک انسان آلوده باشد
[ترجمه گوگل]با توجه به دستورالعمل، مدت زمان تاخیر آنفلوانزای مرغی معمولا کمتر از روز است، در صورتی که یک انسان آلوده باشد
8. The short latency period and the high incidence of thymic lymphoma represent a valuable model for future use in histogenetic, immunophenotypic and therapeutic investigations of T-cell lymphoma.
[ترجمه ترگمان]دوره زمانی کوتاه و شیوع بالای of thymic یک مدل با ارزشی برای استفاده آینده در histogenetic، immunophenotypic و درمانی of T - سلول است
[ترجمه گوگل]دوره تأخیر کوتاه و شیوع بالای لنفوم تامیک، یک مدل ارزشمند برای استفاده در آینده در بررسی های هیستوژنتیک، ایمونوفنوتایپی و درمانی لنفوم سلول T است
[ترجمه گوگل]دوره تأخیر کوتاه و شیوع بالای لنفوم تامیک، یک مدل ارزشمند برای استفاده در آینده در بررسی های هیستوژنتیک، ایمونوفنوتایپی و درمانی لنفوم سلول T است
9. Arsenicosis has a latency period as long as 20 years, and over the next decade, even as more wells are installed, more cases are diagnosed.
[ترجمه ترگمان]مدت زمان تاخیر زمانی به مدت ۲۰ سال است و در طول یک دهه آینده، حتی با نصب چاه های بیشتری، موارد بیشتری تشخیص داده شده اند
[ترجمه گوگل]آرسنیکوزیس تا زمانی که 20 سال است، و در دهه آینده حتی زمانی که چاه های بیشتری نصب می شوند، پرونده های بیشتری تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]آرسنیکوزیس تا زمانی که 20 سال است، و در دهه آینده حتی زمانی که چاه های بیشتری نصب می شوند، پرونده های بیشتری تشخیص داده می شود
10. The incidence of errors and latency period measured by electric surge test in iodine excess and iodine deficiency groups were significantly higher than those in the normal group.
[ترجمه ترگمان]وقوع خطا و زمان تاخیر اندازه گیری شده توسط تست هجوم الکتریکی در گروه های کمبود ید و ید به طور قابل توجهی بیشتر از موارد موجود در گروه معمولی بود
[ترجمه گوگل]شیوع خطاها و مدت زمان تاخیر اندازه گیری شده توسط آزمون برش الکتریکی در گروه های کمبود ید و کمبود ید به طور معنی داری بیشتر از گروه نرمال بود
[ترجمه گوگل]شیوع خطاها و مدت زمان تاخیر اندازه گیری شده توسط آزمون برش الکتریکی در گروه های کمبود ید و کمبود ید به طور معنی داری بیشتر از گروه نرمال بود
11. From the 13th day, the mean latency period of treated group is shorter significantly than control's in adhensive-removal test.
[ترجمه ترگمان]از روز سیزدهم، دوره کمون متوسط نسبت به گروه کنترل در تست adhensive کوتاه تر است
[ترجمه گوگل]از روز 13th، میانگین زمان تأخیر در گروه درمان شده، به طور معنی داری نسبت به شاهد در آزمون حذف اتفاقی کوتاه تر است
[ترجمه گوگل]از روز 13th، میانگین زمان تأخیر در گروه درمان شده، به طور معنی داری نسبت به شاهد در آزمون حذف اتفاقی کوتاه تر است
12. After a seven day latency period a distractor device is activated 1 mm per day until the desired expansion is obtained.
[ترجمه ترگمان]پس از یک دوره تاخیر هفت روز، یک دستگاه distractor ۱ میلی متر در روز فعال می شود تا زمانی که انبساط مورد نظر بدست آید
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره تأخیر هفت روز، یک دستگاه منحرف کننده، روزانه 1 میلی متر فعال می شود تا انشعاب مورد نظر به دست آید
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره تأخیر هفت روز، یک دستگاه منحرف کننده، روزانه 1 میلی متر فعال می شود تا انشعاب مورد نظر به دست آید
13. The amplitude of the pressure waves declined after a latency period of about 2 to 3 minutes.
[ترجمه ترگمان]دامنه امواج فشاری بعد از دوره کمون حدود ۲ تا ۳ دقیقه کاهش یافت
[ترجمه گوگل]دامنه امواج فشار پس از یک دوره تأخیر حدود 2 تا 3 دقیقه کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]دامنه امواج فشار پس از یک دوره تأخیر حدود 2 تا 3 دقیقه کاهش می یابد
14. For God sakes, Alvy, even Freud speaks of a latency period!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، الوی الوی، حتی فروید از یک دوره کمون حرف می زند!
[ترجمه گوگل]برای خدا، Alvy، حتی فروید از زمان تأخیر صحبت می کند!
[ترجمه گوگل]برای خدا، Alvy، حتی فروید از زمان تأخیر صحبت می کند!
کلمات دیگر: