• most recent time, time closest to now
last time
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. It's a long time since she ate out last time.
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که اون بیرون غذا خورده خیلی وقت گذشته
[ترجمه گوگل]این زمان طولانی است که او از زمان گذشته بیرون رفت
[ترجمه گوگل]این زمان طولانی است که او از زمان گذشته بیرون رفت
2. Last time I married a swaying shadow.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که با یه سایه تاب مقاومت کردم
[ترجمه گوگل]آخرین بار من با یک سایه غول پیکر ازدواج کردم
[ترجمه گوگل]آخرین بار من با یک سایه غول پیکر ازدواج کردم
3. The last time I saw Rachel she was hobbling around with a stick.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که ریچل را دیدم داشت لنگ لنگان لنگان لنگان به اطراف می رفت
[ترجمه گوگل]آخرین بار من راشل را دیدم که او با چوب چسبیده بود
[ترجمه گوگل]آخرین بار من راشل را دیدم که او با چوب چسبیده بود
4. Last time I took my pulse, it was a bit fast.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که ضربان قلبم رو گرفتم خیلی سریع بود
[ترجمه گوگل]آخرین بار من پالس من را گرفتم، کمی سریع بود
[ترجمه گوگل]آخرین بار من پالس من را گرفتم، کمی سریع بود
5. Tonight's performance is positively the last time the band will appear together.
[ترجمه ترگمان]اجرای امشب واقعا آخرین باری است که گروه با هم ظاهر خواهند شد
[ترجمه گوگل]عملکرد امشب مثبت است آخرین بار که گروه با هم ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]عملکرد امشب مثبت است آخرین بار که گروه با هم ظاهر می شود
6. Last time I saw him he was so fat!
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که دیدمش خیلی چاق بود
[ترجمه گوگل]آخرین بار او را دیدم او خیلی چاق بود!
[ترجمه گوگل]آخرین بار او را دیدم او خیلی چاق بود!
7. I'm telling you for the last time!
[ترجمه ترگمان]برای آخرین بار بهت می گم!
[ترجمه گوگل]من برای آخرین بار به شما می گویم
[ترجمه گوگل]من برای آخرین بار به شما می گویم
8. The last time I went to Scotland was in May, when the weather was beautiful.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که به اسکاتلند رفتم در ماه مه بود که هوا زیبا بود
[ترجمه گوگل]آخرین بار که من به اسکاتلند رفتم در ماه مه بود، وقتی آب و هوا زیبا بود
[ترجمه گوگل]آخرین بار که من به اسکاتلند رفتم در ماه مه بود، وقتی آب و هوا زیبا بود
9. Start reading from where you left off last time.
[ترجمه ترگمان]از اینکه دفعه قبل از کجا رفتی شروع کن
[ترجمه گوگل]شروع به خواندن از جایی که گذشته را ترک کردید
[ترجمه گوگل]شروع به خواندن از جایی که گذشته را ترک کردید
10. The last time I spoke to her was, now let me think, three weeks ago.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که با او صحبت کردم، حالا اجازه بدهید فکر کنم، سه هفته پیش
[ترجمه گوگل]آخرین بار که با او صحبت کردم، اکنون سه هفته پیش به فکر من بودم
[ترجمه گوگل]آخرین بار که با او صحبت کردم، اکنون سه هفته پیش به فکر من بودم
11. After your conduct last time, did you expect to be invited again?
[ترجمه ترگمان]بعد از این رفتار گذشته، آیا انتظار داشتی باز هم دعوت بشوی؟
[ترجمه گوگل]پس از انجام آخرین بار، آیا انتظار داشتید دوباره دعوت شوید؟
[ترجمه گوگل]پس از انجام آخرین بار، آیا انتظار داشتید دوباره دعوت شوید؟
12. Last time I saw Mike Adams he completely blanked me.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که \"مایک آدامز\" رو دیدم بهم زنگ زد
[ترجمه گوگل]آخرین بار من را دیدم مایک آدامز او من به طور کامل blanked
[ترجمه گوگل]آخرین بار من را دیدم مایک آدامز او من به طور کامل blanked
13. The last time she went out wearing those ripped jeans she got several wolf-whistles.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که اون شلوار جین پاره رو پوشیده بود چند تا whistles داشت
[ترجمه گوگل]آخرین باری که او از آن شلوار جین پاره پاره کرد، او چند سوت گرگ را گرفت
[ترجمه گوگل]آخرین باری که او از آن شلوار جین پاره پاره کرد، او چند سوت گرگ را گرفت
14. It wasn't so good as last time.
[ترجمه ترگمان]برای آخرین بار خیلی خوب نبود
[ترجمه گوگل]این خیلی خوب بود که آخرین بار
[ترجمه گوگل]این خیلی خوب بود که آخرین بار
پیشنهاد کاربران
Last time beacuse not going to 6th and
آخرین دفعه
آخرین وقت
بارِ آخر
کلمات دیگر: