بهشتی، مینوی، ملکوتی، پردیسی، جنتی، فردوسی (paradisiac هم می گویند)
paradisiacal
بهشتی، مینوی، ملکوتی، پردیسی، جنتی، فردوسی (paradisiac هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
بهشتی، مینوی، ملکوتی، پردیسی، جنتی، فردوسی (paradisiac هم میگویند)
بهشتی
انگلیسی به انگلیسی
• like paradise, like the garden of eden, paradisical
جملات نمونه
1. He got on the bus—another bus—on a fine summer evening, somewhere near the Sokol metro station, and rode it to the paradisiacal spot where his daughter was staying.
[ترجمه ترگمان]او سوار اتوبوس دیگری شد - در شبی خوش تابستان، جایی نزدیک ایستگاه مترو Sokol، و آن را به نقطه ای که دخترش در آن اقامت کرده بود رساند
[ترجمه گوگل]او یک اتوبوس دیگر - در یک شب تابستان خوب، جایی در نزدیکی ایستگاه مترو سوکول - رفت و آن را به محل پارادایسی که دخترش ماندند راند
[ترجمه گوگل]او یک اتوبوس دیگر - در یک شب تابستان خوب، جایی در نزدیکی ایستگاه مترو سوکول - رفت و آن را به محل پارادایسی که دخترش ماندند راند
2. Because of my terrible prior experience, when we were together I loved her even more. Those days were truly paradisiacal !
[ترجمه ترگمان]به خاطر تجربه قبلی من، وقتی با هم بودیم، او را بیشتر دوست داشتم اون روزا واقعا paradisiacal بودن
[ترجمه گوگل]به خاطر تجربه قبلی وحشتناک من، هنگامی که ما با هم بودیم، او را بیشتر دوست داشتم آن روزها واقعا جنجال برانگیز بودند!
[ترجمه گوگل]به خاطر تجربه قبلی وحشتناک من، هنگامی که ما با هم بودیم، او را بیشتر دوست داشتم آن روزها واقعا جنجال برانگیز بودند!
3. The illiterate were familiarised in this way with the horror which threatened the sinners and unfaithful, and the paradisiacal ecstasy which awaited the good Christian.
[ترجمه ترگمان]بی سواد در این راه با وحشتی که گناهکاران و بی وفایی را تهدید می کرد در این راه بودند
[ترجمه گوگل]بی سواد به این ترتیب با این وحشت آشنا شدم که گناهکاران و نافرمان را تهدید کردند و عذاب پرستی که مسیحی خوبی را در انتظار اوست
[ترجمه گوگل]بی سواد به این ترتیب با این وحشت آشنا شدم که گناهکاران و نافرمان را تهدید کردند و عذاب پرستی که مسیحی خوبی را در انتظار اوست
4. I highly doubt that people who live in Shangri-la would call it paradise, but, for the tourists passing through, the people represent a paradisiacal harmony between man and earth.
[ترجمه ترگمان]من به شدت شک دارم که افرادی که در (شنگری لا)زندگی می کنند، بهشت را بهشت می نامند، اما برای توریست ها که از آن عبور می کنند، مردم یک هماهنگی بین انسان و زمین را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]من بسیار شکی ندارم که افرادی که در شانگری لا زندگی می کنند آن را بهشت می نامند، اما برای گذر گردشگران، مردم یک هماهنگی روحانی بین انسان و زمین را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]من بسیار شکی ندارم که افرادی که در شانگری لا زندگی می کنند آن را بهشت می نامند، اما برای گذر گردشگران، مردم یک هماهنگی روحانی بین انسان و زمین را نشان می دهند
5. The merest sliver of it upon the tongue of the Supplicant will make him or her forget all the horrors they are enduring, and deliver them to a place of paradisiacal calm.
[ترجمه ترگمان]ذره ای از آن را بر زبان of، او را وادار می سازد که همه وحشت های آن را که تحمل می کنند، فراموش کند، و آن ها را به یک مکان آرام و آرام برساند
[ترجمه گوگل]شایسته ترین آن بر زبان مؤلف، او را فراموش خواهد کرد و همه ی وحشت هایی که از آنها می گیرند فراموش می کنند و آنها را به جای آرامش روحانی تحویل می دهند
[ترجمه گوگل]شایسته ترین آن بر زبان مؤلف، او را فراموش خواهد کرد و همه ی وحشت هایی که از آنها می گیرند فراموش می کنند و آنها را به جای آرامش روحانی تحویل می دهند
6. We lived happily together. Because of my terrible prior experience, when we were together I loved her even more. Those days were truly paradisiacal !
[ترجمه ترگمان]ما با هم زندگی می کردیم به خاطر تجربه قبلی من، وقتی با هم بودیم، او را بیشتر دوست داشتم اون روزا واقعا paradisiacal بودن
[ترجمه گوگل]ما با هم با خوشحالی زندگی کردیم به خاطر تجربه قبلی وحشتناک من، هنگامی که ما با هم بودیم، او را بیشتر دوست داشتم آن روزها واقعا جنجال برانگیز بودند!
[ترجمه گوگل]ما با هم با خوشحالی زندگی کردیم به خاطر تجربه قبلی وحشتناک من، هنگامی که ما با هم بودیم، او را بیشتر دوست داشتم آن روزها واقعا جنجال برانگیز بودند!
7. But no one who lived in those days has returned to testify how paradisiacal they really were.
[ترجمه ترگمان]اما کسی که در آن روزها زندگی می کرد به این نتیجه رسیده بود که چقدر واقعی بوده اند
[ترجمه گوگل]اما هیچکسی که در آن روزها زندگی نکرده است، به شهادت رسیدن به آنچه که آنها واقعا به آن پرداخته اند، بازگشته است
[ترجمه گوگل]اما هیچکسی که در آن روزها زندگی نکرده است، به شهادت رسیدن به آنچه که آنها واقعا به آن پرداخته اند، بازگشته است
8. He leaves a rather amiable impression and naturally sheds the charm of "Mediterranean Sunshine" which, he himself regards owing to the paradisiacal scenery and wonderful atmosphere in Maldives.
[ترجمه ترگمان]او یک تاثیر نسبتا دوست داشتنی بر جای می گذارد و به طور طبیعی جذابیت \"آفتاب مدیترانه ای\" را که خود او به خاطر مناظر paradisiacal و جو شگفت انگیزی در مالدیو مورد توجه قرار می دهد، می ریزد
[ترجمه گوگل]او یک تصور نسبتا مهربانانه را برگزار می کند و به طور طبیعی جذابیت جذابیت �نور خورشید مدیترانه� می شود که خود او به خاطر مناظر پارادایسایی و فضای شگفت انگیز در مالدیو ملاقات می کند
[ترجمه گوگل]او یک تصور نسبتا مهربانانه را برگزار می کند و به طور طبیعی جذابیت جذابیت �نور خورشید مدیترانه� می شود که خود او به خاطر مناظر پارادایسایی و فضای شگفت انگیز در مالدیو ملاقات می کند
پیشنهاد کاربران
بهشت آیین. [ ب ِ هَِ ] ( ص مرکب ) مانند بهشت. بهشت آسا. ( ناظم الاطباء ) :
بهشت آئین سرایی را بپرداخت
ز هر گونه در او تمثالها ساخت.
رودکی.
در آن مرغزار بهشت آئین خیمه ها زدند. ( اسکندرنامه نسخه ٔ نفیسی ) .
خلد پیکر
بهشت آسا
بهشت آئین سرایی را بپرداخت
ز هر گونه در او تمثالها ساخت.
رودکی.
در آن مرغزار بهشت آئین خیمه ها زدند. ( اسکندرنامه نسخه ٔ نفیسی ) .
خلد پیکر
بهشت آسا
کلمات دیگر: