1- خرد کردن، ریز ریز کردن 2- کاملا شکست دادن یا رد کردن، له و لورده کردن
make mincemeat of
1- خرد کردن، ریز ریز کردن 2- کاملا شکست دادن یا رد کردن، له و لورده کردن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to defeat utterly; destroy.
• مشابه: hack
• مشابه: hack
• beat up, harm someone severely
جملات نمونه
1. A decent lawyer would have made mincemeat of them in court.
[ترجمه ترگمان]یه وکیل خوب از اونا توی دادگاه چند تا تیکه تیکه کرده
[ترجمه گوگل]یک وکیل مناسب و معقول می تواند از آنها در دادگاه استفاده کند
[ترجمه گوگل]یک وکیل مناسب و معقول می تواند از آنها در دادگاه استفاده کند
2. The Prime Minister made mincemeat of his opponent's arguments.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر اظهارات مخالفان خود را تکذیب کرد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، مخلوطی از استدلال های مخالف خود را ساخت
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، مخلوطی از استدلال های مخالف خود را ساخت
3. I can imagine a defence lawyer making mincemeat of him if we ever put him up in court.
[ترجمه ترگمان]می توانم تصور کنم که اگر ما او را به دادگاه ببریم، یک وکیل دفاع از او می کند
[ترجمه گوگل]من می توانم یک وکیل مدافع را که قهوه را از او می سازد تصور کنم اگر ما او را در دادگاه قرار دادیم
[ترجمه گوگل]من می توانم یک وکیل مدافع را که قهوه را از او می سازد تصور کنم اگر ما او را در دادگاه قرار دادیم
4. I knew that a good lawyer would make mincemeat of him if I allowed him to give evidence.
[ترجمه ترگمان]من می دانستم که اگر به او اجازه دهم به او مدرک بدهد، یک وکیل خوب از او طرفداری می کند
[ترجمه گوگل]من می دانستم که یک وکیل خوب می تواند از او تجاوز کند، اگر مجاز به ارائه شواهد باشم
[ترجمه گوگل]من می دانستم که یک وکیل خوب می تواند از او تجاوز کند، اگر مجاز به ارائه شواهد باشم
5. She insisted on him staying through my visit, and he made mincemeat of my arguments.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که او به ملاقات من بیاید، و با جر و بحث من جر و بحث می کرد
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که او از طریق دیدار من باقی بماند، و منصفانه از استدلال من ساخته شد
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که او از طریق دیدار من باقی بماند، و منصفانه از استدلال من ساخته شد
6. This book makes mincemeat of the idea that Reagan was a dunce, amiable or otherwise.
[ترجمه ترگمان]این کتاب mincemeat از این ایده است که ریگان آدم کودن، دوست داشتنی یا غیر عادی است
[ترجمه گوگل]این کتاب باعث می شود قهوه ای از این ایده ای که ریگان به آن علاقه دارد، دوستانه یا غیرقابل تحمل باشد
[ترجمه گوگل]این کتاب باعث می شود قهوه ای از این ایده ای که ریگان به آن علاقه دارد، دوستانه یا غیرقابل تحمل باشد
7. A hostile Public Prosecutor would make mincemeat of her.
[ترجمه ترگمان]یک دادستان عمومی دشمن mincemeat از او خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]دادستان عمومی متخاصم می گوید:
[ترجمه گوگل]دادستان عمومی متخاصم می گوید:
8. It made mincemeat of CoreTest, returning data transfer rates in excess of 5Mb/sec.
[ترجمه ترگمان]این اثر mincemeat of را ساخت، نرخ انتقال داده را در حد بیش از ۵ Mb \/ sec برگرداند
[ترجمه گوگل]این جعبه ساخته شده از CoreTest، نرخ انتقال داده را بیش از 5 مگابایت در ثانیه برمی گرداند
[ترجمه گوگل]این جعبه ساخته شده از CoreTest، نرخ انتقال داده را بیش از 5 مگابایت در ثانیه برمی گرداند
کلمات دیگر: